نظریه بیگ بنگ چیست و چگونه باعث آغاز جهان شد؟
کمتر کسی را میتوان یافت که تاکنون به چگونگی آغاز جهان فکر نکرده باشد؛ اینکه عالم هستی چه زمانی ایجاد شد و این اتفاق چگونه رخ داد. نظریه بیگ بنگ یا انفجار بزرگ به همین موضوع میپردازد؛ نامی که احتمالا تاکنون بارها آن را شنیدهاید و شاید دربارهاش مطالبی هم خواندهاید. امروزه دانشمندان بر این موضوع اتفاق نظر دارند که کیهان ما طی یک انفجار عظیم یا همان بیگ بنگ ایجاد شده است.
نظریه بیگ بنگ چیست؟
انفجار بزرگ چیست و بیگ بنگ چه مراحلی دارد؟ نظریه بیگ بنگ یا مه بانگ توضیح اصلی برای چگونگی شروع جهان است و میگوید یک انفجار بزرگ نه تنها اکثریت ماده، بلکه قوانین فیزیکی حاکم بر کیهان در حال انبساط ما را به وجود آورده است. برای بیان بیگ بنگ به زبان ساده، باید گفت جهانی که میشناسیم ابتدا از یک نقطه آغازین بسیار داغ و بینهایت متراکم شروع و سپس منبسط شده و گسترش یافته است؛ اول با سرعتهایی بسیار بالا و غیرقابل تصور و سپس با سرعتی قابل اندازهگیری.
به عبارتی دیگر، نظریه بیگ بنگ میگوید تمام مواد فعلی و گذشته در کیهان در یک زمان مشخص به وجود آمدهاند. در این زمان، همه مواد به شکل یک توپ بسیار کوچک با چگالی بینهایت و گرمای شدید به نام تکینگی فشرده شد؛ ناگهان این تکینگی شروع به انبساط کرد و کیهانی را به وجود آورد که اکنون آن را با نام جهان قابل مشاهده میشناسیم.
مطابق نظریه بیگ بنگ، جهان پس از انبساط اولیه به اندازهای سرد شد تا ذرات زیراتمی و بعدا اتمهای ساده تشکیل شوند، سپس ابرهای غولپیکر این عناصر اولیه از طریق گرانش، به هم پیوسته و ستارهها و کهکشانها شکل گرفتند. اما بیگ بنگ چند سال پیش اتفاق افتاد؟ همه اینها تقریبا ۱۳.۸ میلیارد سال پیش آغاز شد و در نتیجه این عدد به عنوان سن جهان در نظر گرفته میشود.
دانلود مستند زیبا و آموزنده «بیگ بنگ ؛ جهان چگونه آغاز شد ۲۰۱۸» همراه با زیرنویس فارسی از لینک زیر:
این نظریه نه تنها منشا همه مواد شناختهشده، قوانین فیزیک و ساختار مقیاس بزرگ جهان را توضیح میدهد، بلکه انبساط کیهان و طیف وسیعی از پدیدههای دیگر را نیز تشریح میکند. حال، سوالی که مطرح میشود این است که نظریه بیگ بنگ از ابتدا چگونه مطرح شد؟
نظریه بیگ بنگ از کیست؟
ژرژ لومتر (Georges Lemaître)، اخترشناس بلژیکی، برای اولین بار در سال ۱۹۲۷ اعلام کرد یک جهان در حال انبساط را میتوان در زمان ردیابی کرد و به نقطهای معین رسید که او آن را «اتم اولیه» مینامد؛ بدین ترتیب نظریه بیگ بنگ شکل گرفت. ادوین هابل (Edwin Hubble)، دانشمند آمریکایی، نیز دو سال بعد از طریق تجزیهوتحلیل انتقال به سرخهای کهکشانی تایید کرد که کهکشانها از هم دور میشوند و جهان در حال گسترش است.
در حال حاضر طیف گستردهای از شواهد تجربی تا حد زیادی از نظریه انفجار بزرگ حمایت میکنند و اکنون این تئوری به طور جهانی پذیرفته شده است. البته باید در نظر داشت اخترشناسان با فناوریهای موجود هنوز نمیتوانند تولد کیهان را رصد کنند و بسیاری از آنچه در مورد انفجار بزرگ میدانند از فرمولها و مدلهای ریاضی به دست آمده است. با این حال، ستارهشناسان میتوانند پژواک انبساط را از طریق پدیدهای موسوم به تابش زمینه کیهانی مشاهده کنند.
در همین رابطه بخوانید: جهان موازی چیست و آیا جهانهای موازی وجود دارند؟
دانشمندان بر چه اساسی نظریه انفجار بزرگ یا مه بانگ را مطرح کردهاند؟
اخترشناسان از طریق آزمایش اصول نظری، آزمایشهای مربوط به شتابدهندههای ذرات و حالتهای پرانرژی و همچنین مطالعه اعماق کیهان، جدول زمانی رویدادهایی را ایجاد کردهاند که با انفجار بزرگ آغاز و به وضعیت کنونی تکامل کیهانی منجر شده است.
با این حال، نخستین زمانهای کیهان که مربوط به اولین ثانیههای پس از انفجار بزرگ میشود، موضوع گمانهزنیهای گستردهای است. با توجه به اینکه قوانین فیزیک آنطور که ما میشناسیم نمیتوانستند در آن زمان وجود داشته باشند، درک اینکه رشد جهان چگونه پیش میرفت، دشوار است.
تا اینجا در مورد تئوری بیگ بنگ توضیحاتی ارائه دادیم، اما سوال مهمی که در مورد آن در ذهن میآید این است که پیش از بیگ بنگ چه چیزی وجود داشته است؟
قبل از بیگ بنگ
یکی از سوالات اساسی اخترشناسان در مورد قبل از بیگ بنگ است. با وجود اینکه این موضوع همچنان به عنوان یک راز باقی مانده است، اما دانشمندان حدس و گمانهایی را در این باره مطرح میکنند. میدانیم برای اینکه چیزی وجود داشته باشد، باید ماده یا جزء در دسترس باشد و برای اینکه آنها در دسترس باشند، میبایست چیز دیگری وجود داشته باشد. حال سوال این است موادی که بیگ بنگ را به وجود آوردند از کجا آمدهاند و در ابتدای امر چگونه ایجاد شدند؟
اولین ذرات ماده با عمر طولانی، پروتونها و نوترونها بودند که با هم هسته اتم را میسازند و حدود یک ده هزارم ثانیه پس از انفجار بزرگ به وجود آمدند. آنچه اکنون میدانیم این است که قبل از آن نقطه، واقعا هیچ مادهای به معنای آشنای کلمه وجود نداشت! برخی کیهانشناسان بر این باورند که یک جهان خالی تاریک و سرد مانند جهان ما میتواند منبع انفجار بزرگ باشد، گرچه شاید چنین فرضیهای عجیب به نظر برسد! در هر حال، علیرغم بحثهای مختلفی که پیرامون این موضوع صورت گرفته، پاسخ آن همچنان مبهم مانده است.
اما با وجود اینکه بیگ بنگ در میان دانشمندان بیشترین مقبولیت را دارد، نظریههای دیگری نیز در مورد پیدایش جهان هستند که طرفدارانی دارند.
در همین رابطه بخوانید: کرم چاله به زبان ساده
نظریههای دیگر آغاز جهان و رد نظریه بیگ بنگ
به جز انفجار بزرگ یا همان مه بانگ، دو تئوری مهم دیگر نیز در مورد نحوه پیدایش کیهان بیش از سایر نظریهها مطرحند؛ انبساط ابدی (Eternal Inflation) و جهان نوسانکننده (Oscillating Universe). انبساط یا تورم ابدی یک مدل فرضی بوده که نتیجه یا بسط نظریه بیگ بنگ است و پاول استاینهارت (Paul Steinhardt)، فیزیکدان آمریکایی، اولین بار آن را در سال ۱۹۸۳ معرفی کرد.
بر اساس تئوری تورم ابدی، مرحله انبساط جهان برای همیشه در سراسر کیهان و یا حداقل در برخی نواحی آن ادامه دارد. از آنجایی که این نواحی به طور تصاعدی و به سرعت منبسط میشوند، بیشتر حجم جهان در هر زمان معین در حال انبساط است؛ بنابراین تورم ابدی یک چند جهانی بینهایت فرضی ایجاد میکند که در آن تنها حجم کوچکی از یک فراکتال (Fractal) به انبساط پایان میدهد.
نظریه جهان نوسانکننده نیز یک مدل کیهانی است که هر دو تئوری بیگ بنگ و بیگ کرانچ را به عنوان بخشی از یک رویداد چرخهای ترکیب میکند. یعنی اگر این نظریه درست باشد، جهانی که در آن زندگی میکنیم بین دو انفجار بزرگ قرار گرفته است.
نکاتی جالب درباره بیگ بنگ
در نظریه بیگ بنگ ماده چگونه از هیچ به وجود آمده است؟ اولین ذرات ماده با عمر طولانی، پروتونها و نوترونها بودند که با هم هسته اتم را تشکیل میدهند. اینها حدود یک ده هزارم ثانیه پس از انفجار بزرگ به وجود آمدند و قبل از آن هیچ مادهای به معنای آشنای کلمه وجود نداشت.
برخی کیهانشناسان با بیان اینکه ماده نمیتواند از «هیچ» به وجود بیاید بر این باورند که یک جهان خالی تاریک و سرد مانند آنچه در آینده دور برای کیهان ما رخ خواهد داد، میتواند منبع انفجار بزرگ باشد. این دانشمندان برای همین جهانی که ما در آن زندگی میکنیم چنین تصوری دارند و معتقدند جهان کنونی در نهایت و پس از نابودی آخرین ستاره، وارد دورهای بینهایت تاریک و طولانی خواهد شد.
کیهان چگونه پایان خواهد یافت؟ در آیندهای بسیار دور بقایای ستارههای سرد معروف به کوتولههای سیاه شروع به انفجار در قالب ابرنواختر خواهند کرد که آخرین آتشبازی تمام دوران را رقم میزنند! این نتیجه یک مطالعه جدید است که نشان میدهد قبل از اینکه همه چیز برای همیشه تاریک شود، جهان آخرین جنب و جوش خود را تجربه خواهد کرد.
دانشمندان بر اساس مشهورترین نظریه پایان کیهان موسوم به بیگ ریپ (Big Rip) یا مه گسست معتقدند جهان ۲۲ میلیارد سال دیگر به پایان میرسد. اگر میخواهید در خصوص نظریههای مشهور پایان جهان بیشتر بدانید، مقاله ما را درباره مه گسست مطالعه کنید.
فضا به کجا ختم میشود و آیا محققان پایانی برای آن متصورند؟ دانشمندان معتقدند پایانی برای فضا وجود ندارد. با این حال، ما فقط میتوانیم حجم مشخصی از هر آنچه را که در کیهان وجود دارد، ببینیم. از آنجایی که کیهان ۱۳.۸ میلیارد سال سن دارد، نور کهکشانی فرضی که در فاصلهای بیش از این از ما قرار دارد زمان کافی برای رسیدن به زمین را نداشته است؛ بنابراین ما هیچ راهی جهت آگاهی از وجود چنین کهکشانی نداریم.
شما درباره بیگ بنگ و سایر نظریههای آغاز جهان چه فکر میکنید؟ مواد ایجادکننده بیگ بنگ از ابتدا چگونه ایجاد شدهاند؟ آیا جهانی پیش از جهان ما وجود داشته و مواد اولیه انفجار بزرگ را به وجود آورده است؟ دیدگاههای خود را در قسمت نظرات مطرح کنید و سوالاتتان را بپرسید؛ کارشناسان اسپاش به شما پاسخ میدهند.
بر اساس بیگ بنگ منشأ اصلی پیدایش هر چه باشد از ماده نمی تواند خارج باشد. عقل بدیهی برای پیدایش ماده بدنبال حجم است. حجم هم ماده است پس ضرورتا منشأ هستی ماده و انفجار بزرگ نیست. انرژی نیز نیاز به علت دارد. انرژی باید دارای منشأ باشد پس آن هم باطل است . بیگ بنگ نهایتا به دیوار تسلسل برخورد می کند . تسلسل نیز عقلا محال است.
باسلام واحترام ،نظر شما جالبه ،اما به گمانم اشتباه همه این است که خود را به انفجار بزرگ محدود کرده ایم
یکی برای من توضیح بده که چطور از انفجار نظم در میاد اینکه خداوند می فرماید کن فیکون قابل فهمه ولی بنگ یعنی تخریب نه منظومه اون هم بی نهایت
هم وزن بودن بیگ بنگ با کن فیکون نشان از جعلی بودن و کتمان حقیقت نداره؟
باسلام خدمت آقا رضا ،دوست عزیز اگه تمایل به مباحثه و حل این راز ورمز دارین افتخار دهید که درمورد این موضوع چند نفری در ایمیل گفتگو داشته باشیم ،سپاس از شما
رضای عزیز در یونیورس هیچ نظمی وجود ندارد و از اول بیگ بنگ تاکنون همه اجزای جهان قابل مشاهده بطور تصادفی رفتار میکنند. شاید سوال بپرسی که چرا هیچ سیاره ای به زمین برخورد نمیکنه. این سوال رو اگر کسی درک عظمت کیهان داشته باشه نمیرسه چون زمانی میرسه که خورشید عطارد و زهره و زمین رو میبلعد و شاید قبل از اون دنباله داری به زمین برخورد کنه مثل زمان دایناسورها. دوستانی که در مورد قبل بیگ بنگ رو میپرسند باید بگم کلمه قبل برای زمان بکار میره و فضا زمان از لحظه بیگ بنگ تعریف شده و بوجود آمده. پس کلمه قبل از بیگ بنگ مفهومی ندارد.
به اعتقاد من بینگ بنگ باید باشد اما قدرت بزرگی در وارای این اتفاق پنهان است و آن هم خداست. بشر احمق همیشه در حماقت خود میماند تا زمانیکه میخواد خدا را کنار بگذارد
به نظر دانشمندان احترام می گذاریم و بیگ بنگ را قبول میکنیم ، اما به قول همان دانشمندان و طبق گفته این مقاله یکی باید باشه که بیگ بنگ رو به وجود آورده باشه و اونم کسی نیست جز خدای بزرگ
جهان ماده و انرژی اثری است از انرژی و توان آگاهی روح و اصالت با توان آگاهی روح است نه با انچه اثر توان روح است که چه بسا این اثر مجازی بوده باشد و ساخته و پرداخته ذهن که آن هم ساخته توان آگاهی روح و روح مسلما غیر مادی است و نمیتوان با معیارهای فیزیک و تجربی که مختص ماده است بدان پرداخت روح فراتر از زمان و مکان است پس آنجا که گفته میشود قبل از بینگ بنک زمان نبوده که منظور زمان مربوط به علم فیزیک می باشد که فضا زمان را مطرح میکند و روح فراتر از فضا زمان می باشد و این باعث سردرگمی بلکه دانشمندان سرشناسی میگردد که بدون توجه به ماهیت روح که هنوز هم برایمان ناشناخته است توقع داشته که قبل از بینگ بنگ که زمان فیزیک وجود نداشته وجود روح را که فراتر از زمان و فضا و مکان می باشد را در نظر نگیرند و به اشتباه افتند در حالیکه وقتی بدانیم همین بیگ بنگ و بعد و قبل از آن تنها میتواند اثری از توان و انرژی روح باشد که غیر مادی است موضوع کاملا متفاوت و قابل حل میگردد و مشکل این است که روح و توان آن و انرژی اگاهی که یک المنت و مشخصه توان روح است خارج از محدوده علم تجربی و مادی فیزیک یا بهتر است بگوییم فراتر از آن قرار میگیرد و لذا منطقی است آن را به حوزه علوم فلاسفه واگذار کرده و فیزیک دانان هرچند متبحر نسبت به موضوع اظهار عدم صلاحیت علمی نمایند چون مشخص است که فیزیک فقط به حوزه خود می پردازد و نه موضوعات متا فیزیک که فراتر از حدود آن علم می باشد
به نظر من باتوجه به ارسال عکسهای جالب از تلسکوپ جیمز وب این جهان تکه کوچکی از جهان پهناور است که بر اثر اتفاقی عجیب مثل برخورد شهاب سنگ به آن ذراتش پخش شده و این شده که داریم میبینیم وعلم بشر حداقل در زمان ما به اون قد نمیدهکه اصلا اون جهان پهناور چطور بوجود اومده
با سلام واحترام ،درسته اما جواب دارد
لطفاً وقتی یه بحث علمی هست خرافاتیا خودشونو نندازن وسط و بحث رو به بیراهه نکشن.
حتماً میدونید که وقتی گالیله گفت که زمین کرویه و مسطح نیست چه برخوردی باهاش کردن…
سلام
آیا تا به حال به معانی قرآن دقت کردین.
مثلا آیه ۴۷ سوره ذاریات
ما آسمان را با قدرت بنا نهادیم و همواره آن را وسعت میبخشیم .
بی شک عبارت همواره آن را وسعت میبخشیم اشاره به انبساط عالم داره.
پس یک ذره فکر کنین
پس پاک و منزه است خدایی که نیست در آسمان ها و زمین جز آنکه مخلوق او باشد.
اوست که آسمان ها و زمین را اداره میکند
و بازگشت همه امور به سوی اوست.
فرضیه: خداوند دارای صفاتی بوده که هر صفتی از تعدادی از اسامی تشکیل شده است. هر اسمی در محور ایکسها عددی ثابت و خاص دارد؛ یعنی هر صفت از خداوند دارای مجموعهای از اسمهاست. البته به این صورت است که مثلا صفت علیم مجموعهای را میگویند که عدد یک و اعداد بین یک تا عدد۲ راشامل میشود. هر فرد یا شخص یک اسم دارد و یک اسم فقط دارای یک عدد است و هر انسان در محور ایکسها جایگاهی خاص دارد؛ یعنی دارای عددی ثابت و خاص است. به عبارتی مثلا انسانهای برتر و دارای مقامات عالی و پیامبران دارای اولین اعداد هستند. یعنی از صفر شروع می شود و صفر بالاترین رتبه را دارد و بیشترین نقش را ایفا میکند.
هر چه اعداد از صفر به بینهایت ادامه مییابند از لحاظ رتبه کمتر میشوند و نظم آنان کاهش مییابد و نقش کمتری در نظم آفرینش دارند؛ از اهمیت آنان کاسته میشود و پس هرچه عدد به صفر نزدیکتر و شناختهشدهتر باشد اهمیت بیشتری دارد. اعداد ساعت نیز فقط ۱۲ عدد نیست. ما فقط یک لایه اعداد را در ساعت نمایش می دهیم که در نظم جهانی نقش بیشتری دارند. پیامبر اسلام، حضرت محمد صلوات الله علیه، دارای عدد صفر است که بیشترین ارزش عددی را دارد. او نزدیکترین فرد به خدا بوده و نشاتگرفته از صفت لطیف خداوند است که در ذره اکسیژن هبوط مییابد.
حضرت علی دارای عدد یک بوده و منشاگرفته از صفت علیم خداوند است که در ذره هیدروژن هبوط مییابد. حضرت امام حسن علیه السلام دارای عدد ۲ بوده و منشاگرفته از صفت کریم خداوند است که در ذره مس هبوط مییابد. حضرت امام حسین علیه السلام دارای عدد ۳ بوده و منشاگرفته از صفت مومن خداوند است و در ذره آهن هبوط مییابد. حضرت امام سجاد علیه السلام دارای عدد چهار بوده و منشاگرفته از صفت حکیم خداوند است و در ذره روی یا زینک هبوط مییابد. حضرت امام باقر علیه السلام دارای عدد ۵ بوده و منشاگرفته از صفت قهار خداوند است و در ذره کلسیم هبوط مییابد. حضرت امام صادق علیه السلام دارای عدد ۶ بوده و منشا گرفته از صفت صادق خداوند است و در ذره پتاسیم هبوط مییابد.
حضرت امام موسی کاظم علیه السلام دارای عدد ۷ بوده و منشاگرفته از صفت صبار خداوند است و در ذره منگنز هبوط مییابد. حضرت امام رضا علیه السلام دارای جایگاه عدد ۸ بوده و منشاگرفته از صفت شکور خداوند است و در ذره کربن هبوط مییابد. حضرت امام جواد علیه السلام دارای عدد ۹ بوده و منشاگرفته از صفت مکار خداوند است و در ذره گوگرد هبوط مییابد. حضرت امام هادی علیه السلام دارای عدد ۱۰ بوده و منشاگرفته از صفت هادی خداوند است و در ذره والد گروه گازهای بیاثر هبوط مییابد. حضرت امام حسن عسگری علیه السلام دارای عدد ۱۱ بوده و منشاگرفته از صفت جمال خداوند است ودر ذره سدیم هبوط مییابد. حضرت مهدی علیه السلام دارای جایگاه ۱۲ بوده و منشاگرفته از صفت نور خداوند است و در ذره اورانیوم هبوط مییابد.
این ذرات بیشترین نقش را در ساختار بدن انسان و نظام آفرینش ایفا میکنند. بعد از آن نیز عدد ۱۳ تا ۲۴ بر لایهای دیگر، لایهای دیگر از ساعت را به وجود میآورند که هر عدد نیز مختص انسانی پاک و عالی است. این انسانها در نور و در هدایت و با یکدیگر نزدیک و دوست بوده و در واقع بهشتیان هستند. این اعداد تا بینهایت ادامه مییابند و لایه لایه ساعت را تشکیل میدهند. البته فقط ساعت اولی رسم میشود که به مرکز و به اصطلاح نقطه پرگار نزدیکتر است. وقتی اعداد به بینهایت مثبت رسیدند یعنی انسانهایی هستند که از مرکز ساعت و پیامبر و امامان دورترین فاصله را در مثبتها دارند و سپس در بینهایت مثبت ناگهان بینهایت منفی شروع میشود. یعنی انسانهایی که صفات منفیشان از صفات مثبتشان بیشتر است تا الی آخر (تا منفی یک که بدترین انسان است).
در آخرین ساعت فرضی که از منفی یک تا منفی ۱۲ تشکیل شده است گردش عقربه ها نظم ندارد و دیگر زمان نظم خود را از دست داده است. یعنی هرچه قدر که انسانها از صفر به بینهایت مثبت و سپس بینهایت منفی و بعد منفی یک سیر میکنند، از نور به ظلمت قرار میگیرند و در منفی یک در ظلمت مطلقند و از صفات خداوند بهره نمیبرند و عدم صفات خداوندی باعث رذایل در آنهاست. آنان با یکدیگر نیز خوب نیستند و در واقع جهنمیان هستند و از هم فاصله زیادی هم دارند. لایههای فرضی ساعت طوری قرار میگیرند که از صفر به بالا از مرکز ساعت دور میشوند و درستی فرضیه انبساط جهان نیز آشکار میشود که در لایههایی که انبساط بیشتری دارند و از مرکز ساعت دور است هرجومرج و بینظمی بیشتر است.
به این ترتیب میتوان جدول مندلیف را به صورت ساعتی ترسیم کرد. هر انسانی که دارای عددی ثابت است یعنی مثلا ۴ اعداد اعشاری که بین اعداد ۴ تا ۵ قرار می گیرند و تشکیلدهنده صفت حکیم خداوند هستند. هر کدام از اعداد ۴ و اعداد بین ۴ تا ۵ ظرفیتهایی است که این انسان دارد. یعنی این انسان چندین بار به دنیا میآید و با هر بار به دنیا آمدن دارای اسمی خاص است؛ با ظرفیتی که در همان عدد خاص است. بین هرعدد تا عدد دیگر بینهایت عدد اعشاری بوده؛ یعنی هر انسان میتواند به خواست خداوند بینهایت دفعه و با اسامی متفاوت به دنیا بیاید، ولی صفت ثابتی دارد.
بنابراین ممکن است انسانی نشاتگرفته از صفتی ثابت چندین بار با اسامی متفاوت به دنیا بیاید و طبق آیات قرآن انسانهای پیشین نسبت به پسینیان یعنی انسانهای بعدی ظرفیتهای بالاتری داشته اند. یعنی هر انسانی در ظرفیت بعدی با قدرت کمتری به دنیا میآید. هر ذره دارای پروتون است که خود دارای ذراتی است. یکی از ذرات درون پروتون انسان را ناشی میشود و یکی دیگر از ذرات داخل پروتون گیاه را ناشی میشود و یکی دیگر از ذرات داخل پروتون حیوان را ناشی میشود.
همانگونه که خداوند در قرآن آورده است حیوانات و گیاهان و بقیه موجودات را مسخر انسان قرار دادیم که در این مورد پروتون ذره انسانهای عالی مرتبه حیوانات و گیاهانی از آنان منتج میشوند که مثمر ثمرتر بوده و پرفایدهترند و ذره هر یک از انسانها در این راستا حیوانات و گیاهانی از آنان ناشی میشوند که همانطور که در قرآن آمده است خود از گروههایی تشکیل میشوند که البته سرپرست آنان ذره حیوان یا گیاهی خاص است که از ذره انسانی خاص منتج میشود. مثلا در قرآن از بعضی حیوانات نام برده شده است. مانند گوسفند یا گاو یا شتر که هرکدام از ذره انسانی برتر و عالی منشا میگیرند و خیلی هم پرفایده هستند.
ذره هر انسانی حیوان یا حیوانات و گیاه یا گیاهانی خاص را منشا هستند و به اصطلاح والد گروههایی از حیوانات یا گیاهان هستند. مثلا گوسفند به طور مثال مسخر حضرت اسماعیل علیه السلام است و از ذره او منشا میگیرد، ولی گوسفندان زیر مجموعهای دارند که از ذره انسانهای دیگر هستند و در اصطلاح فرزند او محسوب میشوند و این در حالی است که انسانهای دیگر هیچ کدام شایسته اینکه در ظرفیت ذره خود اولین گوسفند از آنان به وجود آید نیستند. در مقابل ذره انسانهای خبیث حیوانات و گیاهانی مضر را منشا هستند. از جمله آنان ویروس کرونا که از ذره فردی خبیث نشات میگیرد.
همانطور که در قرآن آمده است تمامی حیوانات نیز دارای گروه و قبیله هستند و سخن میگویند و حضرت سلیمان و امام صادق علیه السلام نیز قادر به تشخیص کلام و گفتگو با حیوانات بودهاند. ذرات از یک نوع نیز از لحاظ ژنوم فرق دارند. یعنی هر ذره از اکسیژن با ذره دیگر اکسیژن تفاوت ژنوم دارد. یعنی ذره بنیادی اکسیژن که از هبوط حضرت محمد صلوات الله علیه ناشی میشود دارای اولین و بهترین ژنوم
از این ذره است و به اصطلاح ذره اکسیژن او ذره والد اکسیژن است، ولی انسانهای دیگر نیز میتوانند به عنوان اکسیژن تجلی یابند که هر کدام ژنومشان با اکسیژن اول و دیگر ذرات اکسیژن متفاوت است. این موضوع در مورد سایر ذرات نیز صدق میکند و به این ترتیب همه انسانها در ذرات و حیوانات و گیاهان این جهان سهمی دارند. در قرآن نیز به این موضوع اشاره شده و به والد و ما ولد سوگند خورده شده است.
ذرات دارای دو قسمت پوسته و هسته هستند که پوسته دارای ذرهای است که منشا دیوان هست که در قرآن کریم آمده است گردانندگان سیارات هستند و هسته دارای سه ذره نوترون و الکترون و پروتون است. نوترون ذرهای است که منشا فرشتگان است و الکترون منشا جنیان است که درسیاره مشتری زندگی میکنند و پروتون منشا انسان و حیوانات و گیاهان است. البته خود پروتون شامل چند ذره است که ذرهای که انسان مربوط به آن است از ذرهای که حیوان و ذرهای که گیاه از آن ناشی میشود جداست. یعنی پس از تشکیل نطفه اولین پروتونی که در ذره تکثیر میشود انسان یا گیاه یا حیوان ایجاد میشود و اگر بتوان آن ذره را شناسایی کرد حتی میتوان آن فرد را شناخت که البته در قرآن آمده است که این امر جز بر خداوند امکانپذیر نیست.
اگر بتوان به اطلاعات ژنی اولین پروتون تکثیرشونده در ذره بنیادی بدن هر فرد یعنی اولین ذرهای که تکثیر میشود پی برد میتوان اطلاعاتی چون طول عمر و سایر صفات آن فرد و حتی اینکه آن شخص کیست را فهمید. ستاره شناسان قدیم دارای علمی بودند که با استفاده از آن زمان به دنیا آمدن اشخاص مشهور را با توجه به تولد قبلی آن شخص و محل تولد قبلی او تخمین میزدند. مثلا ستارهشناسان زمان حضرت موسی زمان تولد او را تخمین زدند. ممکن است موسی علیه السلام در زمان قبل از آن تاریخ با اسم دیگری در جای دیگر به دنیا آمده باشد که چون جزو پیامبران اولوالعزم است بعید به نظر نمیرسد.
در بیگ بنگ یا مه بانگ پس از اینکه خداوند ذرات بنیادی را آفرید یعنی برخی از صفات خود را به صورت ذرات تجلی داد. ذرات بنیادی که تعدادی از آن به عنوان همان عناصر جدول تناوبی شناسایی شدهاند با سرعت شگفتآوری تکثیر و با یکدیگر امتزاج یافتند و سرعت این تکثیر و تغییرات چنان بود که صدایی خارج از تصور ایجاد کرد که گوش هر جنبدهای را کر میکرد و هر جنبدهای را منگ میکرد. به همین علت به آن مه بانگ یا بیگ بنگ میگویند.
خداوند اراده کرد که صفاتش به صورت ذرات هبوط و تجلی یابد. همانطور که در قرآن کریم آمده اراده کند «باش» پس میشود و هفت شبانهروز با سرعت زاید الوصفی این ذرات تکثیر و امتزاج یافتند. نر و ماده و والد و مولود در ذرات نیز وجود دارد. بر اساس برآوردها میتوان گفت حضرت مسیح از ذره بنیادی رادیم است. حضرت ابراهیم از ذره بنیادی لیتیم است. حضرت آدم از ذره بنیادی هلیم است. حضرت نوح از ذره بنیادی نیتروژن است. حضرت موسی از ذره بنیادی سیلیسیم است و یکی از حیواناتی که در تسخیر اوست و از ذره او نشات میگیرد مار است. حضرت اسماعیل از ذره بنیادی منیزیم است. حضرت یعقوب از ذره بنیادی نقره است. حضرت بنیامین از ذره بنیادی طلای سفید است. حضرت یوسف از ذره بنیادی طلای زرد است. حضرت ابالفضل از ذره بنیادی آلومینیوم است. حضرت یونس از ذره بنیادی ید است.
حضرت شعیب از ذره بنیادی سرب است. حضرت لوط از ذره بنیادی جیوه است. کوروش کبیر که در قرآن ذو القرنین نامیده شده است از ذره بنیادی فسفر است و گیاه انگور از او نشات میگیرد. اکسیژن منشا شش در بدن است. مس منشا لنف در بدن است. آهن منشا خون در بدن است. زینک منشا پوست در بدن است. پتاسیم و سدیم تبادل بین سلولی را انجام میدهند. زمان تولد پیامبر و ائمه اطهار و دشمنان آنان که در ظلمات زندگی میکنند طبق محور ایکس ها به یکدیگر نزدیک است. چون منفی یک فاصله کوتاه زمانی با یک دارد منفی یک شاید عمرو بن عبدود بوده باشد. همانطور که پیامبر فرمودند امروز تمام ایمان در برابر تمام کفر ایستاده است. پس نزدیکترین لایه به مرکز ساعت یعنی بهترین افراد تولدشان با تولد بدترین افراد همزمانی دارد و یا به هم خیلی نزدیک است. یعنی میتوان دو ساعت رسم کرد. یکی در قسمت مثبتها و یکی در قسمت منفیها.
هر چه ذرات به بینهایت نزدیک میشوند لایههای ساعتهای رسمشده در دو طرف مثبت و منفی از هم دورتر میشوند. یعنی زمان تولد خوبان با بدان فرق بیشتری دارد و از هم فاصله زمانی بیشتری دارد. شاید هر انسانی روزی در جایی و زمان و مکانی دیگر به دنیا آمده باشند که این حتما از رابطهای دقیق و قانون خاصی اطاعت میکند. ممکن است هر صفتی از خداوند در چند ذره یا اسم تجلی یافته باشد و انسانی هر بار با اسمی دیگر که از ذرهای دیگر ناشی شده است به وجود آید. مثلا حضرت هابیل علیه السلام که پسر حضرت آدم هستند و حضرت موسی علیه السلام که پیامبر اولوالعزم است
و از صفت شکور خداوند است و از ذره سیلیسیم است. حضرت اسماعیل که او هم از صفت شکور خداوند است از ذره منیزیم است. حضرت امام رضا علیه السلام که او هم از صفت شکور خداوند است در ساعت نظم جهانی درعدد هشت قرار دارند فقط اسامی متفاوت داشته و در زمان و مکانی متفاوت از پدر و مادری متفاوت به وجود آمده است.
یا در مورد حضرت امام سجاد که از صفت حکیم است با حضرت عیسی علیه السلام که از پیامبران اولوالعزم است و از ذره رادیم است و او هم از صفت حکیم است و نیز ذوالقرنین که او نیز از صفت حکیم است و در ذره فسفر هبوط مییابد فقط اسامی متفاوت دارند و فقط در مکان و زمانی متفاوت از پدر و مادری متفاوت به دنیا آمدهاند. در مورد حضرت ابراهیم علیه السلام که از پیامبران اولوالعزم است و دارای رتبه و عدد ۳ در ساعت جهانی است در ذره لیتیم هبوط دارد و حضرت شیث علیه السلام و حضرت یحیی علیه السلام و حضرت داوود علیه السلام و حضرت ایوب علیه السلام که در جدول تناوبی از ذره یکی از عناصر رادیو اکتیو است و حضرت امام حسین علیه السلام که در ذره آهن هبوط یافته است هم صدق میکند که همهشان عدد ۳ را درساعت جهانی دارند و فقط اسامی متفاوت دارند و در مکان و زمان متفاوت و از پدر و مادری متفاوت به دنیا آمدهاند.
همچنین حضرت علی اسامی آدم و نوح و یوسف و خضر و عذیر هم داشتهاند. همچنین حضرت محمد صلوات الله علیه اسم بنیامین هم داشتهاند. چنانچه در سوره یوسف به پیامبر خطاب شده: «هنگامی که برادران یوسف را به چاه میانداختند تو در آنجا نبودی.» خود حضرت محمد صلوات الله علیه هم حدیثی دارند که میفرمایند: «مثل من با حضرت علی علیه السلام مانند مثل هارون است به موسی علیه السلام.» یعنی به نوعی به برادری با حضرت علی اذعان دارند که او نیز اسم دیگرش یوسف است. در مورد سایر پیامبران اولوالعزم هم این قضیه صادق و ممکن است که چندین اسم بزرگ داشته باشند. البته حضرت علی علیه السلام ممکن است اسم زرتشت نیز داشته باشد. همچنین ممکن است پدر حضرت مریم علیه السلام نیز بوده باشند و پدر حضرت موسی علیه السلام هم بوده باشند.
حضرت محمد صلوات الله علیه نیز اسم فریدون نیز داشته باشند. همچنین ممکن است حضرت زکریا علیه السلام و حضرت یعقوب علیه السلام و حضرت امام حسن عسگری علیه السلام هر سه از صفت جمال خداوند نشات میگیرند و فقط در زمانی متفاوت از پدر و مادری متفاوت به دنیا آمدهاند و سه اسم امام حسن عسگری علیه السلام باشند که در ساعت نظم جهانی در ساعت ۱۱ است. همچنین حضرت امام جعفر صادق علیه السلام نامهای دیگر ممکن است اسمهای حضرت سلیمان علیه السلام و حضرت اسحاق علیه السلام و حضرت هارون برادر موسی علیه السلام نیز داشته باشد و ساعت ۶ جهانی قرار دارند.
همچنین حضرت امام محمد باقر علیه السلام نام دیگرش ممکن است حضرت شعیب علیه السلام باشد و درساعت ۵ جهانی قرار دارد. همچنین حضرت امام موسی کاظم علیه السلام اسمهای دیگرش حضرت صالح علیه السلام و حضرت عبدالله پدر حضرت محمد صلوات الله علیه نیز باشد و در ساعت ۷ جهانی قرار دارد. همچنین حضرت امام علی النقی علیه السلام (هادی) ممکن است اسم دیگرش حضرت هود بوده باشد و در ساعت ۱۰ جهانی قرار دارد. همچنین امام حسن علیه السلام اسم یونس نیز داشتهاند. یعنی در زمانی و مکانی دیگر نیز قبلا با اسمی دیگر به دنیا آمده بودهاند. حضرت امام جواد علیه السلام نیز اسم حضرت لوط علیه السلام داشتهاند و در زمان و مکانی دیگر نیز به دنیا آمدهاند و در ساعت ۹ نظم جهانی قرار دارند.
ذرات نیز مانند انسان و حیوان و گیاه پایان حیات و مرگ و زایش و تکثیر دارند. اعداد ۱ و ۱۳ و ۲۵ و ۳۷ و … با یکدیگر ارتباط دارند. یعنی همانطور که حدیث داریم از نورهای دوازده معصوم بقیه افراد بشر به وجود آمدهاند و اعداد ۲ و ۱۴ و ۲۶ و ۳۸ و … هم با هم ارتباط دارند و اعداد ۳ و ۱۵ و ۲۷ و ۳۹ و … هم با یکدیگر ارتباط دارند و اعداد ۴ و ۱۶ و ۲۸ و ۴۰ و … هم با یکدیگر ارتباط دارند و اعداد ۵ و ۱۷ و ۲۹ و ۴۱ و … هم با یکدیگر ارتباط دارند و اعداد ۶ و ۱۸ و ۳۰ و ۴۲ و ۵۴ و … هم با یکدیگر ارتباط دارند و اعداد ۷ و ۱۹ و ۳۱ و ۴۳ و… هم با یکدیگر ارتباط دارند و اعداد ۸ و ۲۰ و ۳۲ و ۴۴ و … هم با یکدیگر ارتباط دارند و اعداد ۹ و ۲۱ و ۳۳ و ۴۵ و ۵۷ و … هم با یکدیگر ارتباط دارند و اعداد ۱۰ و ۲۲ و ۳۴ و ۴۶ و … هم با یکدیگر ارتباط دارند و اعداد ۱۱ و ۲۳ و ۳۵ و ۴۷ و ۵۹ و … هم با یکدیگر ارتباط دارند و اعداد ۰ و ۱۲ و ۲۴ و ۳۶ و ۴۸ و ۶۰ و ۷۲ و … هم با یکدیگر ارتباط دارند.
یعنی زوجیت افراد به این صورت انجام میگیرد. مثلا هیچگاه فردی که دارای عدد ۲۴ است با فردی که دارای عدد ۲۳ است دارای زوجیت نمیباشد. حیوانات و گیاهان مسخر هرکدام از انسانهایی که با این اعداد در محور شناخته میشوند با هم ارتباط دارند و شباهتهایی نیز با هم دارند و هر چقدر که اعداد از اعداد نزدیک به صفر دورتر میشوند حیوانات و گیاهانی از پروتونشان به وجود میآید که کمتر مفید هستند. مثلا حیوانات و گیاهانی که از پروتون یک فرد خاص به وجود میآید یا به اصطلاح مسخر او است بستگی دارد درکدام یک از این گروههای دوازدهگانه قرار دارد و افراد دیگری که درهمان گروه دوازدهگانه قرار دارد شباهتهایی دارد. نامگذاری بعضی ازگیاهان واقعا با والد اصلی آن گیاه یا گل رابطه واقعی دارند. یعنی آن فرد شایسته آن بوده است که پروتونش آن گیاه اول را به وجود بیاورد و بعد بقیه آن گروه از او به وجود بیایند. مثلا گل محمدی مسخر حضرت محمدصلوات الله است و اولین گل محمدی از ذره آن حضرت است. گل سنبل مسخر حضرت امام حسن عسگری علیه السلام است و اولین گل سنبل یا شببو از ذره آن حضرت است. گل مریم مسخر حضرت مریم علیه السلام است و اولین گل مریم از ذره آن حضرت است. گیاه گندم مسخر حضرت آدم علیه السلام است و اولین گیاه گندم از ذره آن حضرت است و حیوان شتر مسخر حضرت صالح علیه السلام است. درچندین سال آینده کتاب گلها و گیاهان و حیواناتی که از پروتون ذره هر کدام ازانسانها هستند چاپ خواهد شد. در آن هنگام مشخص خواهد شد که مثلا ویروس خطرناکی مانند کرونا یا ویروس آبله و … ازلحاظ پروتونی با کدام انسان مشترک هستند و شاید بتوان به درمان بیماریها و عدالت دربین جامعه بشری نیز بهتر کمک کرد.
واقعا همشو نشستین نوشتین؟کسانی که الان مساله خداوند و علم رو قاطی کردین و متعصب هستین سره یه موضوع.مگر خداوندی که همه بهش ایمان داریم و براش نماز میخونیم فقط زبان عربی که قران هم بخشی از اونه بلده که با زبان عربی نمازشو میخونید مگه معنی فارسیشو ترجمه نکردیم و مکه گفته نشده خداوند به هر زبانی باهاش حرف بزنید نماز بخونید میشنوه و مفهمه چی بهش میگیم. اینو گفتم که بگم خرافاتی که ساخت خوده بشره هنوز اثبات شده نیست اونوقت چیزی که بازم یک فرضیه بوده غلطه؟ فقط تو کشوره ما اینجوره که هرکی اسمی از خدا نیاورد کافره و دشمنه سریع قضاوت میکنیم درحالی که این همه از همه چی توی قران مطلب دراوردین الا اونجا که نوشته تو آدم در حدو اندازه ای نیستی برای قضاوته دیگران و فقط خدا میتونه قاضی باشه .خداوندی جهان هستیه آبه.هواس.خورشیده.گندمه انرژیه.حاله خوبه. نفسه. مغزه و رگ و خون و قلبه هر انسان و این زمینه بحث خدا از چیزی که دانشمندان از کشفیات یا فرضیات میگن جدا و فراتره که هیچ کسی نمیتونه بگه خدا در کجا و کدوم قسمت حضور داره شاید قبل فرضیات باشه یا بعدش با وسطش . شایدم نباشه .شاید همین چیزایی که گفتم باشه یا جسم و روحه موجودات زنده باشه. دلایل منطقی برا هیچکدوم نداریم بهتره خرافاتی که ساخته بشره کنار بذاریم کمی باد بیاد
با سلام به شما اینها خرافات نیست و در ضمن قوانین قرون وسطی هم برقرار نیست که کسی نتواند فرضیات علمی خودش یا دیگران رامطرح کند. شما اگر دلیلی بر اشتباه بودنش دارید بیاورید.
با سلام واحترام ،چگونه امکان مباحثه این بحث با شما وجود دارد که بشودبه درستی یا نادرستی آن پی برد؟
سلام. جواب تمام های سوالات شما در یک کتاب وجود دارد بنام کتاب نگاهی دیگر به جهان هستی. من هم سالها کنجکاو شده بودم و دنبال این سوال که جهان چطوری شکل گرفت و آیا خالقی داشته یا خود به خود خلق شده. قبل از اینکه کیهان شکل بگیره چه دنیایی بوده و چگونه بوده؟ آیا ماده برای اولین بار چگونه و از چه منبعی شکل گرفته؟ از همه مهمتر دنبال جواب این سوال بودم که آیا جهان ما از هیچ بوجود آمده یا قبلش مواد و زمان و فضا یا جهان دیگری وجود داشته است؟ در نهایت جهان ما ابدی و بی نهایت است یا زمانی به انتها میرسد و نابود می شود؟ قبل از جهان ما چه بوده و بعد از جهان ما چه خواهد بود؟ دوستان بهترین و منطقی ترین جوابی که من برای تمام این سوالات گرفتم از کتاب نگاهی دیگر به جهان هستی که در ایران تالیف و منتشر شده است. اسم نویسنده اش یادم نیست ولی داخل گوگل سرچ کنید فکر کنم بتوانید این کتاب بسیار جالب عجیب را پیدا کنید. به خصوص فصل آخر کتاب را بخوانید جواب همه این سوال ها و هزاران سوال دیگر را خواهید گرفت. مطالبی در این کتاب خواندم که در هیچ کتاب یا مقاله یا دانشگاهی نخوانده بودم.
باسلام واحترام ،ممنونم از شما
سلام
دائم در این مبحث از نظریه و فرضیه گفته میشه ، اما یکی این وسط از خدا صحبتی به میان نیاورد، سوال اساسی که بعد بیگ بنگ مطرح میشه اینه که این موجودات چگونه به این حالت فعلی رسیدند که نظریه تکامل مطرح میشه چگونه می شود این همه نظم در هستی اعم از جاندار و بیجان خود بخود و فقط بر اساس جبر و احتیاج اینچنین نظم گونه در کنار هم قرار گرفته باشند، بیایید و برای یک لحظه هم که شده این تفکرات ماتریالیستی را بگذاریم کنار، خداوند در جای جای قرآن پیوسته از جمله (و ما جهان را براساس نظم آفریدیم) سخن می گوید، که این نظم بر اساس مفسرین قرآنی همان علم فیزیک، شیمی می باشد ولی اینکه با برخورد یک ابر شهاب سنگ که همان بیگ ینگ باشد، به کل دخالت خدا را بگذاریم کنار ظلمی بس بزرگ و نابخشودنیست.
باسلام واحترام، دوست عزیز خدا اصل است ومطلق، اما باید با دلایل و براهین عقلی هم خود وهم دیگران حتی دانشمندان را به این اصل مطلق آگاه کرد چرا که خداوند هم دائما در آیاتش اینگونه عنوان میکند که مگر اهل تفکر وتعقل شوید ،یعنی علم