صنعت سفرهای فضایی در دهه اخیر شاهد چه پیشرفت‌هایی بود؟

0 527

صنعت فضایی طی دهه اخیر پیشرفت‌های مهمی را تجربه نمود؛ پیشرفت‌هایی که به آغاز وقوع تحولاتی در حامل‌های فضایی، سفرهای فضایی و طراحی ماهواره‌ها منجر شد. دو سال بعد از آغاز دهه جاری، در ۲۵مه۲۰۱۲، کپسولی شبیه به قطره اشک با محموله‌هایی جدید برای خدمه‌ای که در آن زندگی می‌کرد به ایستگاه فضایی بین‌المللی رسید. مأموریت رساندن محموله‌اش به ایستگاه فضایی اتفاقی چندان چشمگیر نبود، اما خود حامل پیشرفتی مهم محسوب می‌شد. این کپسول دراگون (Dragon) نام داشت که شرکتی خصوصی به‌نام اسپیس‌ایکس (SpaceX) آن را ساخته بود و هدایت می‌کرد.

تا پیش از سال ۲۰۱۲، تنها فضاپیماهای دولتی به ایستگاه فضایی فرستاده شده بودند. دراگون نخستین فضاپیمای خصوصی بود که کنار ایستگاه پهلو گرفت. این دستاوردی مهم برای شرکت‌های خصوصی بود که طی ۱۰ سال اخیر تغییراتی شگرف در امور هوافضا به وجود آورده‌اند.

طی این دهه، صنعت سفرهای فضایی تغییری مهم در تجارت خود دید و بازیکنان تازه‌ای از راه رسیدند که بازارهای متفاوت و پروژه‌های جاه‌طلبانه‌تر را هدف‌گیری می‌کنند که نتیجه آن رشد انفجاری در بخش خصوصی بوده است. دسترسی به فضا آسان‌تر از هر زمان دیگر است و نتایج، هم مثبت و هم منفی بوده‌اند. چنین رشدی می‌تواند تحرکی بزرگ برای صنعت فضا در ابتدای دهه ۲۰۲۰ باشد، اما مشخص نیست که این روند ادامه خواهد یافت یا خیر.

شرکت‌های خصوصی از زمان ظهور سفرهای فضایی در این حوزه مشغول فعالیت بوده‌اند. آن‌ها حامل فضایی ساترن ۵ (Saturn V) را برای ناسا ساختند که برای اولین بار انسان را به سطح کره ماه برد. اما برای مدتی طولانی از قرن بیستم، شرکت‌هایی که آن حامل‌های فضایی و فضاپیماها را می‌ساختند عمدتاً روی سفر فضایی متمرکز نبودند. در عوض، پیمانکارانی در فناوری‌های فضایی تخصص داشتند که در حوزه‌های دیگر مانند هوانوردی و صنایع دفاعی هم فعالیت می‌کردند. آن‌ها به صورت خاص به دنبال قراردادهای دولتی -چه با ناسا و چه با وزارت دفاع- می‌گشتند و در عمده اوقات، دولت بود که به آن‌ها می‌گفت دقیقاً چه کاری انجام دهند.

برایان ویدن (Brian Weeden)، مدیر برنامه‌ریزی در بنیاد جهان امن (Secure World Foundation)، می‌گوید: «در شرایط پیشین، دولت، شرکت‌های لاکهید مارتین (Lockheed Martin)، بوئینگ (Boeing) یا شرکتی دیگر را استخدام می‌کرد تا یکی از این حامل‌های فضایی را بسازد. تقریباً تمام پول از سوی دولت خرج می‌شد و این دولت بود که دارای کنترل کاملی بود بر آنچه که ساخته می‌شد.» شاتل فضایی و ایستگاه فضایی بین‌المللی اینطور ساخته شدند؛ تلسکوپ فضایی جیمز وب (James Webb Space Telescope) هم به همین شکل در حال ساخت است. تمام این‌ها به ناسا تعلق دارند و توسط همین سازمان فضایی مدیریت می‌شوند، اما همگی توسط پیمانکاران ساخته شده‌اند.

برای سالیان متمادی، شرکت‌هایی که در هوافضا تجربه داشتند به دنبال همین قراردادهای پرسود دولتی می‌گشتند و توجهی به بازار خصوصی نداشتند. بزرگ‌ترین تأمین‌کننده خدمات پرتاب آمریکا از سال ۲۰۰۶ تا به امروز، یعنی یونایتد لانچ الاینس (United Launch Alliance) عمدتاً به این خاطر تأسیس شد که ماهواره‌های امنیتی را در اختیار وزارت دفاع آمریکا (United States Department of Defense) قرار دهد.

گرگ آوتری (Greg Autry)، استادیار دانشگاه کالیفرنیای جنوبی (University of Southern California) و متخصص امور فضایی، می‌گوید: «از آنجایی که شرکت‌های ما صرفاً به مشتریان سازمانی علاقه‌مند بودند،‌ تا سال ۲۰۱۰، یعنی ابتدای دهه، ما هیچ سهمی از بازار سفرهای فضایی نداشتیم. اگر یک شرکت خصوصی از تایلند می‌خواست ماهواره‌ای تلویزیونی بفرستد، حتی به یک حامل آمریکایی فکر هم نمی‌کرد.»

اما در دهه ۲۰۰۰، یک بازیکن جدید وارد صحنه سفرهای فضایی شد. شرکتی به نام اسپیس‌ایکس (SpaceX) که متعلق به ایلان ماسک (Elon Musk)، میلیاردر شهیر بود و رویکردی متفاوت نسبت به دیگر پیمانکاران داشت. این شرکت کاملاً روی سفرهای فضایی متمرکز بود و یک هدف طولانی‌مدت جاه‌طلبانه داشت:‌ اینکه یک روز مریخ را به مکانی برای زندگی تبدیل نماید.

نخست لازم بود حامل‌های فضایی ساخته شوند و اینکه شرکت در این پروسه به سوددهی هم برسد. به‌کمک سرمایه اولیه ایلان ماسک و دیگر سرمایه‌گذاران، اسپیس‌ایکس شروع به توسعه حامل‌های فضایی خود کرد و به جای تمرکز بر قراردادهای دولتی با هر شرکت و ارگانی که امکانش بود همکاری می‌نمود؛ از ناسا و وزارت دفاع گرفته تا اپراتورهای ماهواره‌های تجاری و بین‌المللی. اگر لازم بود چیزی به فضا فرستاده شود، اسپیس‌ایکس می‌خواست مسئولیت را برعهده بگیرد.

درحالی که این شرکت قصد داشت برای خودش نامی دست و پا کند، ناسا به آزمون و خطا با روش‌های تجاری جدید پرداخت. رویکرد جدید ناسا که «عقد قرارداد با قیمت ثابت» نامیده می‌شود اینطور کار می‌کرد که سازمان فضایی فراخوانی برای یک سرویس ارائه می‌داد (مثلاً راهی برای ارسال محموله به ایستگاه فضایی بین‌المللی). سپس شرکت‌های مختلف ایده‌ها و فضاپیمای مد نظر خود را پیشنهاد می‌کردند.

اگر ناسا از پیشنهاد خوشش می‌آمد، مقدار مشخصی پول را به عنوان سرمایه تزریق می‌کرد و کار توسعه شروع می‌شد. وقتی کار فضاپیما به پایان می‌رسید، ناسا بابت استفاده از آن هم پول می‌پرداخت. قرار بود رویکردی بُرد-بُرد باشد؛ چون در این صورت ناسا پول کمتری را به صورت یکجا بابت یک سرویس پرداخت می‌کرد و شرکت‌های خصوصی هم مالک کامل محصول خود بودند.

این مدل تجاری برای شرکتی مانند اسپیس‌ایکس بسیار عالی بود. آن‎‌ها می‌توستند از سرمایه‌گذاری دولتی برای توسعه حامل‌های فضایی‌شان استفاده کنند و وقتی توسعه به پایان می‌رسید، از همان حامل برای درآمدزایی بیشتر استفاده می‌شد. لوری گارور (Lori Garver)، مدیر پیشین ناسا در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما، می‌گوید: «این موضوع باعث شد آن‌ها خلاقانه فکر کنند. اگر می‌توانستید راهتان را به این حوزه باز کنید، بازاری تضمین شده وجود داشت.» از اسپیس‌ایکس خواسته شد که به جای ناسا به ایستگاه فضایی بین‌المللی خدمات‌رسانی کند و وقتی کار حامل فضایی فالکون ۹ (Falcon 9) به پایان رسید، این شرکت تا جایی که توانست روی آن ماهواره محموله سوار کرد.

برای جلب توجه مشتریان بیشتر، اسپیس‌ایکس روشی جدید را در راستای کاهش هزینه‌های پرتاب حامل فضایی در پیش گرفت. این شرکت به شکلی خستگی‌ناپذیر به توسعه حامل‌های فضایی چندبار مصرف ادامه داد و اکنون تمام حامل‌های خود را بعد از پرتاب فرود می‌آورد. علی‌رغم چند شکست در پرتاب چند مورد، اسپیس‌ایکس اکنون برترین تأمین‌کننده خدمات پرتاب در آمریکا به حساب می‌آید و مشتریان زیادی مختلف در اقتصی نقاط جهان دارد.

در دهه ۲۰۱۰ کاپیتالیسم بالاخره راهش را به تجارت سفرهای فضایی باز کرد و این یعنی رقابتی تمام عیار شکل گرفت. سایر تأمین‌کنندگان خدمات پرتاب هم به دنبال راه‌هایی برای کاهش هزینه در دهه اخیر بودند و برخی از آن‌ها همان مسیر اسپیس‌ایکس را در پیش گرفتند. بازیکنانی جدید هم به میدان آمدند؛ مانند شرکت‌های بلو اوریجین (Blue Origin)، ورجین اوربیت (Virgin Orbit) و راکت لب (Rocket Lab). همین‌طور که هزینه‌ها کاهش می‌یابند، فضا از هر زمان دیگر در دسترس‌تر است.

طی دهه اخیر، ماهواره‌ها و فضاپیماها کوچک‌تر شدند. این ماهواره‌های جعبه‌مانند با سهولت بیشتر و هزینه کمتری ساخته می‌شوند و به‌خاطر فضای اشغال شده کمتر در حامل فضایی، پرتاب‌شان هم ارزان‌تر است. در نتیجه همین مسئله، شرکت‌ها عمدتاً روی ساخت ماهواره‌های کوچکی متمرکز هستند که موفقیت شگرف دارند. مؤسسه‌های تحقیقاتی و دانشگاه‌ها هم با راحتی بیشتری قادر به فرستادن هرچیزی به مدار زمین هستند. این رویه در کنار توسعه فضاپیماهای بیشتر به انفجاری در زمینه ارسال محموله و ماهواره به فضا به کمک شرکت‌های خصوصی منجر شده است.

اما با تمام این پیشرفت‌ها، پیامدهای ناخواسته هم از راه می‌رسند. ظهور اسپیس‌ایکس باعث ظهور طرفداران آن نیز شده است. برخلاف مدیرعامل‌های دیگر، طرفداران ایلان ماسک به او به چشم یک خدا نگاه می‌‌کنند که قرار است با رساندن ما به آرمان‌شهری به نام مریخ، منجی بشریت باشد. انتقاد کردن از او و اسپیس‌ایکس ریسک بزرگ به حساب می‌آید و احتمالاً شما را فردی تلقی کنند که در حال سنگ‌اندازی در کار ایلان ماسک هستید.

این موضوع نگران‌کننده است چون فضا را برای انتقاد می‌بندد؛ آن هم در حالی که ادعاها و جاه‌طلبی‌های اسپیس‌ایکس بزرگ‌تر از هر زمان دیگری شده‌اند. اسپیس‌ایکس در آخرین ادعایش می‌گوید تا سال ۲۰۲۲ یک فضاپیمای غول‌آسا را روی ماه فرود می‌آورد؛ اما آن فضاپیما هنوز ساخته نشده و مشخصاً به پرواز هم در نیامده است!

برخی از پروژه‌های این شرکت‌ها ممکن است در پایان راه مضر باشند. به صورت خاص، شرکت‌هایی مانند اسپیس‌ایکس و وان‌وب (OneWeb) همگی چشم خود را به بازار ماهواره‌های جدید دوخته‌اند؛ پر کردن مدار زمین با ده‌هزار ماهواره تا پوشش اینترنت را به سطح زیرین مخابره کنند. البته برخی از پروژه‌های این شرکت‌ها ممکن است در پایان راه مضر باشند. در تلاشی برای بالا بردن سرعت پیشرفت صنعت فضا، دولت هم رویکردی خفیف در کنترل و هدایت این شرکت‌ها داشته است. کمیسیون ارتباطات فدرال که جواز پرتاب‌ها را صادر می‌کند، از همین حالا چراغ سبز را به اسپیس‌ایکس و وان وب نشان داده است. در حال حاضر هیچ‌چیز جلودار این شرکت‌ها نیست تا مدار زمین را با هزاران ماهواره پر نکنند.

مشخص نیست این کار چه بلایی بر سر فضای پیرامون زمین خواهد آورد. یک نگرانی از همین حالا اینست که این تعدادی از ماهواره‌ها آسمان شب را تحت تأثیر قرار داده و رصد جهان را برای اخترشناسان دشوار کنند. اما نکته نگران‌کننده‌تر اینست که با وجود این تعداد از ماهواره طی چند سال آتی، خطر برخورد اشیا در مدار زمین افزایش می‌یابد. نتیجه نهایی می‌تواند این باشد که مدار زمین بیش از حد شلوغ شده و اساساً غیرقابل استفاده شود.

در حالی که به آغاز دهه ۲۰۲۰ نزدیک می‌شویم، صنعت هوافضا باید مسائل زیادی را اثبات کند؛ خصوصاً با توجه به اینکه چشم شرکت‌ها به اهدافی فراتر از مدار پایینی زمین دوخته شده است. چندین شرکت خصوصی به دنبال ارسال فرودگرهای رباتیک به ماه هستند و در این بین اسپیس‌ایکس و بلو اوریجین می‌خواهند یک روز مردم را به ماه بفرستند. مشخص نیست رسیدن به آن چقدر زمان ببرد، اگر اصلاً شدنی باشد.

در نهایت مشخص نیست که بازاری باثبات برای شکل‌های جاه‌طلبانه‌تر سفرهای فضایی وجود داشته باشد. حتی اگر بازار ماهواره در سال‌های اخیر رونق گرفته باشد. اسپیس‌ایکس برای زنده ماندن نیاز به پول دارد. سؤال ترسناک اما اینست که چه می‌شود اگر پول بیشتری در صنعت فضا وجود نداشته باشد؟ متخصصین از مدت‌ها پیش روزهایی را پیش‌بینی کرده‌اند که مدار پایینی زمین پر می‌شود از ایستگاه‌های فضایی خصوصی که اقامت توریست‌ها و زوج‌هایی که به ماه عسل آمده‌اند را فراهم می‌کنند.

در سوی دیگر، این شرکت‌ها امیدوارند که به یخ‌آب در سطح ماه دسترسی پیدا کنند تا بتوان آن را به آب آشامیدنی و سوخت حامل فضایی برای مقرهای قمری تبدیل کرد. همه این‌ها نوید آینده‌ای جالب‌توجه را می‌دهند. اما حقیقت اینجاست که تجاری‌سازی فضا برای عموم مصرف‌کنندگان به این زودی‌ها اتفاق نخواهد افتاد، زیرا به این زودی‌ها بازاری برای آن وجود نخواهد داشت. در هر صورت این چیزیست که در دهه آتی مشخص خواهد شد. شاید شرکت‌های خصوصی فضایی بتوانند واقعاً وعده‌هایشان را عملی کنند.

منبع دیجیاتو
با اشتراک گذاری مطلب از اسپاش حمایت کنید
https://espash.ir/?p=14537
مطالب پیشنهادی اسپاش
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها