برنامه چین برای ساخت یک فضاپیما خاص و بدون سرنشین

چین اعلام کرد در حال تحقیق و بررسی ساخت یک فضاپیما با توانایی استفاده مجدد، به منظور حمل محموله به مدار پایینی زمین است. این فضاپیمای بدون اسم، ظاهرا شبیه هواپیمای فضایی X-37B نیروی هوایی ایالات متحده بوده و ماموریتهای مشابهی نیز برای آن تعریف شده است. با این حال، حداقل تا امروز، در برخی از ویژگیهای مهم و کلیدی دارای تفاوتهایی با پسرعموی آمریکایی خود است.
تلویزیون دولتی چین اخیرا اقدام به پخش یک قطعه کلیپ به همراه توضیحات نموده است و به توصیف یک فضاپیمای جدید در حال توسعه میپردازد و آن را با هواپیمای فضایی X-37B آمریکا مقایسه مینماید. فضاپیمای X-37B نیروی هوایی ایالات متحده، نوعی هواپیمای باری بدونسرنشین است که به عنوان کامیون فضایی نیز مشهور شده و ماموریت آن، حمل محمولههای طبقهبندی شده به مدار پایینی زمین بوده و هر بار به مدت بیش از ۷۰۰ روز در آنجا باقی میماند.
فضاپیمای X-37B، با استفاده از موشک اتلس ۵ یونایتد لانچ آلینس (United Launch Alliance Atlas V) و به کمک موتور تقویت کننده سوخت مایع RD-180 ساخت روسیه، به مدار پرتاب میشود. اما فضاپیمای چینی در مقایسه با آن، به نظر کمی متفاوت میرسد. از لحاظ ظاهر کلی، هر دو، بدون سرنشین و دارای بدنهای با اندازه و شکل کلی تقریبا مشابهی هستند ولی برخلاف X-37B، فضاپیمای چینی خود در پشت چیزی حمل میشود که به نظر میرسد نوعی خاصی از مادرشیپ (Mothership) مافوق صوت بدون سرنشین باشد.
مادرشیپ و فضاپیما با یکدیگر میتوانند تا حاشیه فضا (یا همان خط کارمن که تا ارتفاع ۱۰۰ کیلومتری بالای زمین اطلاق میشود) پرواز کنند و در این منطقه، فضاپیما جدا شده و با استفاده از موشکهایی که بر روی آن نصب شدهاند، خود را به مدار پایینی زمین میرساند. مادرشیپ نیز بعد از رهاسازی محموله خود (فضاپیما) دوباره به پایگاه فضایی در زمین بازمیگردد و برای انجام ماموریتهای بعدی آماده میشود.
تفاوت دیگر که احتمالا وجود دارد، این است که به نظر میرسد فضاپیمای چینی، محمولههای کوچکتری را با خود میتواند حمل کند. دلیل آن نیز ممکن است به خاطر اتکای فضاپیما به موشکهای خود برای ادامه مسیر در فضا بوده که سبب کاهش توانایی حمل بار بیشتر شده است. از طرف دیگر فضاپیمای X-37B، دارای یک موتور کوچک است که تنها برای انجام مانورهای سبک در فضا و حرکات کوتاه برد به منظور تغییر مدار، طراحی شده است.
با این حال دیدن ویدیوی CGI مفهومی، سوالات جالبی را ایجاد میکند. برای مثال، چرا این مادرشیپ، به نظر میرسد که بیشتر شبیه یک فضاپیمای صیقلی مافوق صوت (Supersonic) یا ماورای صوت (Hypersonic) دارای موتورهای رمجت است؟
برای درک این نکته بهتر است آن را با هواپیمای استراتولانچ غولپیکر و بسیار بدترکیب پل آلن مقایسه کنید که برای حمل چند راکت کوچک به حاشیه فضا، نیازمند شش موتور قدرتمند مدل ۴۰۵۶ شرکت پرت و ویتنی است تا بتواند نیروی پرتاب ۳۴۰ هزار پوند (حدود ۱۵۵ هزار کیلوگرمی) مورد نیاز برای طی کردن مسیر را تولید نمایند.
به عبارت دیگر، سرعت مادرشیپ مهم نیست بلکه توانایی و ظرفیت بلند کردن محموله و حمل بار آن، حساب است. پس احتمالا، باید این ویدیو را تنها یک انیمیشن علمی هنری از یک انیماتور خوب و خلاق بدانیم که علاقه خاصی نیز به فضا دارد!