معرفی کتاب؛ بررسی تأثیر عرصه فضای بیرونی زمین بر روابط بینالملل در کتاب «نبرد در فضا»

اخیراً آمریکا مدعی شده شواهدی دارد که روسیه آزمایشی با هدف تخریب ماهوارهها در مدار انجام داده است. بنابر اظهارات مقامات فرماندهی فضایی ایالات متحده (U.S. Space Command) یک ماهواره روسی موسوم به کاسموس ۲۵۴۳ (Kosmos 2543) در ۱۵ژوئیه (۲۵تیر) شیء مرموزی را در فضا رها کرد؛ امری که بنابر ادعای آمریکا با هدف آزمایش فناوری تخریب ماهوارهها صورت گرفته است. این شیء البته موجب نابودی هیچ ماهوارهای نشد اما مقامات آمریکایی از اینکه روسیه در آینده بخواهد برای هدف قرار دادن ماهوارهها از آن استفاده کند، ابراز نگرانی کردهاند.
آزمایشهای تسلیحات ضد ماهواره که پیشتر توسط هند و چین و البته خود ایالات متحده نیز صورت گرفته، نگرانیها مبنی بر گسترش درگیریهای میان این دولتها به حوزه فضای بیرونی زمین را گسترش داده است. این امر همچنین سؤالاتی درباره اهمیت و میزان گستردگی نقش فضا در روابط بینالمللی و راهبردی را در اذهان برمیانگیزد. اکنون مسئله اصلی این است که قابلیتهای عرصه فضا تا چه اندازه میتواند به این حوزه قدرت ببخشد و آیا روزی فضا به محلی برای گسترش نبرد میان دولتها و مناقشات ژئوپلیتیک آنها بدل خواهد شد؟ در همین راستا میتوان گریزی به تأثیر قدرت دریایی بر تاریخ زد و از مقایسه عرصه دریا و فضا برای پاسخ به این سؤال و بررسی تأثیرات احتمالی قدرت فضا در آینده بهره جست.
بسیاری از مردم دهههاست که از فقدان نظریهای با موضوع «قدرت فضا» که بهطور گسترده پذیرفته شده باشد، گلایه دارند؛ نظریهای که شاید بتوان آن را با محتوای کتاب «تأثیر قدرت دریایی بر تاریخ» (The Influence of Sea Power upon History) آلفرد ماهان (Alfred Mahan) مشابه دانست. ماهان که افسر نیروی دریایی آمریکا بود، کتاب خود را در سال ۱۸۹۰ منتشر نمود. او در این کتاب اثبات میکرد که نیروی دریایی عاملی قاطع برای فرمانروایی بر جهان بوده است. برخی کشورها تحت تأثیر او و کتابش به بهسازی نیروی دریایی خود پیش از جنگ جهانی اول پرداختند. اما ماهان فضا چه کسی خواهد بود؟
بلدین بُوِن (Bleddyn Bowen)، مدرس روابط بینالملل در دانشگاه لستر (University of Leicester) انگلستان، در زمره افرادی است که ظاهراً در تلاش برای کسب جایگاه ماهان میباشد؛ اما این بار در فضا و نه در دریا! وی اخیراً با انتشار کتاب «نبرد در فضا: راهبرد، قدرت فضا، ژئوپلیتیک» (War in Space: Strategy, Spacepower, Geopolitics) چشمانداز جدید و گستردهای از چگونگی فعالیتهای نظامی در فضا با نگاهی از منظر جغرافیا و سیاست ارائه داده است.
ادبیات فضایی طی سالهای متمادی اتکای زیادی را به قیاسهای دریایی نشان میدهد و کلام بُوِن هم از همین قاعده پیروی میکند. بااینوجود، او از یک نگرش متفاوت بهره برده و از اعمال رویکردهای «آبهای آزاد» شامل ناوگان دریایی و مسیرهای دریایی در کتاب خود اجتناب کرده است. سخن او این است که «مدل اقلیمی» یک قیاس دریایی بهتر برای موضوع قدرت فضاست؛ جایی که فعالیتهای دریایی نزدیک به ساحل اتفاق میافتند. این ساحل در حقیقت محلی است که چنین فعالیتهایی اثرگذارند و یا از چیز دیگری تأثیر میپذیرند و معادل آن را در فضا میتوان مدار زمین در نظر گرفت.
«قدرت دریایی اقلیمی» ضمن تأکیدی که بر تأمین نیازهای مرتبط با نیروها و راهبردهای مبتنی بر زمین توسط قدرت دریایی دارد، امکان نظریهپردازی عمیقتر درباره تعامل میان زمین و فضا را فراهم آورده است؛ تا جایی که تئوری قدرت دریایی آبهای آزاد بهدلیل اثرات قابلتوجه قدرت دریایی اقلیمی توان رقابت با آن را ندارد.
بُوِن در کتابش هفت گزاره را تحت مدل اقلیمی خود برای قدرت فضا مطرح میکند که مقصود از آن برقراری پیوند میان فعالیتهای فضایی (از جمله نظامی) و فعالیتهای زمینی است. او در کتاب خود و در قالب یکی از این گزارهها مینویسد: «قدرت فضا بهطور خاصی وابسته به زیرساخت بوده و مرتبط با زمین است.» این نویسنده در حالی چنین سخنی را طرح مینماید که در گزارهای دیگر میگوید اینگونه نیست که هر دولتی فضای بیرونی را کنترل میکند، پس کنترل زمین را نیز در اختیار دارد.
بُوِن در جایی دیگر با مقایسهای لطیف میان دو عرصه فضا و دریا میگوید: «مدار زمین یك ساحل كیهانی است كه مناسب برای مانورهای راهبردی میباشد.» این گزاره شاید بهترین خلاصه از مقصودی باشد که وی تحت مدل اقلیمی خود سعی در ارائه آن دارد. باید این را در نظر داشت آنچه امروزه بیش از هر چیز دیگری درباره پروازهای فضایی مطرح است، مربوط به اقدامات انسان در مدار زمین و تأثیر آن بر سایر اقدامات نظامی و سیاسی روی زمین میباشد؛ موضوعی که در سخنان سایر نظریهپردازان حوزه فضا نیز دیده میشود و عمدتاً به فعالیتهایی مانند استخراج منابع یا ایجاد سکونتگاه روی ماه و یا سیارههای دیگر در منظومه شمسی معطوف است.
کتاب بُوِن البته صرفنظر از بحثی که در مورد درگیری فرضی میان ایالات متحده و چین در حوزه فضا بهمیان آورده، راهکارهای مشخصی برای آمریکا یا سایر دولتها جهت اتخاذ رویکرد خود در فضا ارائه نمیدهد. اما در عوض دیدگاه وسیعی از نحوه تعامل قدرت فضا با سایر جنبههای ژئوپلیتیک را به مخاطب عرضه میکند.
«نبرد در فضا: راهبرد، قدرت فضا، ژئوپلیتیک» در حقیقت کتابی دانشگاهی بوده و برای آن دسته از افرادی مناسب است که بهدنبال کسب اطلاعات در مورد سیاستهای عرصه فضا یا روابط بینالملل هستند. سخن نویسنده در این کتاب این است که متخصصان روابط بینالملل میبایست به اهمیت تأثیر قدرت فضا بر چنین روابطی توجه بیشتری داشته باشند. در حال حاضر بحث جنگهای فضایی هنوز در عالم خارج اتفاق نیفتاده و فقط در نظریات و گفتمانها دیده میشود؛ اما از آنجایی که روزبهروز بر اهمیت عرصه فضا برای کشورها افزوده میشود، احتمال وقوع چنین درگیریهایی در آینده و در عالم واقع دور از ذهن نیست.