علل ریشهای بیثباتی در بخش فضایی ایران
محمد امین آهنگری و کاظم کوکرم: بیثباتی ساختار و برنامههای فضایی کشور از چالشهای جدی است که طی چند دهه فعالیت فضایی کشور گریبانگیر این بخش بوده است. بررسیهای انجام شده توسط دفتر مطالعات فضایی اسپاش با مشارکت نخبگان صنعت فضایی کشور نشان میدهد هر چند این موضوع به عوامل مختلفی مرتبط میشود اما ریشه آن در نگاه غیرجدی بالاترین رده های مدیریت کشور به این صنعت، نشات گرفته از غیرمولد بودن اقتصاد کشور است. این مشکل کلان موجب میشود معیارهای ارزیابی بخشهای دولتی بر اساس درآمدزا بودن یا کارآمدی در حل مشکلات راهبردی قرار نگیرد و به دنبال آن بخش فضایی ایران که در حال حاضر یکی از دولتیترین صنایع کشور محسوب میشود به نظر یک بخش لوکس غیر ضروری برای سیاستمداران عالیرتبه به نظر برسد که نهایتا میتواند به ابزاری تبلیغاتی بدل شود. چنین نگاهی موجب میشود تا برنامهریزی و ساختارسازی برای این صنعت نه بر اساس نیازهای واقعی و مورد درخواست و بلکه بر اساس سلایق مدیران انجام شود که مشارکت و پشتیبانی بدنه بخش فضایی کشور را در عمل به دنبال نداشته و به راحتی با تغییرات کوچک ساختاری و مدیریتی تغییر میکند. بدین ترتیب تمامی زنجیره سیاستگذاری، برنامه ریزی، اجرا و نظارت دچار اختلال و بیثباتی عمیق میشوند که این موضوع یک واقعیت در چند دهه فعالیت فضایی ایران است.
بررسیهای اسپاش نشان میدهد در بحث الزامات قانون ملی فضایی یکی از مهمترین نکاتی که باید مد نظر سیاستگذاران و برنامهریزان کلان برنامه فضایی کشور قرار گیرد، این است که پیش از هر چیز معلوم کنند که کشور دقیقا چه نیازی به طرحهای فضایی دارد و در میان پروژههای زیربنایی و مقابله با مشکلات متنوع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، چرا میخواهیم صنایع فضایی را توسعه دهیم.
کارشناسان توسعه صنایع فضایی کشور به اسپاش گفتهاند آنچه تا به امروز در کشور دیده میشود این است که بسیاری از اهداف و نیازهای فضایی ما از سوی سیاستگذاران و تصمیمسازان بهطور دقیق مشخص نشده است، چرایی انجام طرحها در سطح کلان به روشنی مشخص نشده است، نهادی هم برای پیگیری اهداف روشن و پیروی از یک نقشه راه از پیش طراحی شده که مورد تأیید همه بازیگران برنامه فضایی کشور باشد معیننشده و روش ارزیابی آن نیز پیشبینی نشده است. در حقیقت چیزی که در عمل در پیگیری طرحهای فضایی کشور اتفاق میافتد، بیشتر برآمده از انعکاس نظرات مدیران کشور است تا یک طراحی دقیق و از پیش تعیین شده. به همین دلیل از آنجا که این طرحها بدون دخالت دادن خرد جمعی و بر اساس سلیقه ارائه شده، بنیاد کارشناسی نداشته و پشتیبانی و مشارکت کلیه بخشهای ساختار فضایی کشور را نیز ندارد در نتیجه با کوچکترین تغییر مدیریتی دچار تغییر مسیر میشود که این امر به صورت بیثباتی مزمن طی چند دهه فعالیت فضایی کشور خود را بروز داده است.
به عبارت دیگر اشکالی که در شیوه مدیریتی از دیرباز تا کنون به توسعه برنامه فضایی کشور آسیب زده این است که برنامههای کلان از مسیر تصویب در کمیسیونهای مجلس پیش نمیرود؛ بلکه بیشتر انعکاس حرف و حدیثهای افراد و مراکز تأثیرگذار است که به ایجاد تغییر در ساختارهای کلان فضایی میانجامد و نه از مسیر پیشبینی شده قانونی. برآیند حاصل از چنین فرایندی موجب شده است گاهی ببینیم زیربنای تشکیل سازمانی گذاشته میشود، اما برنامههایش به صورت احساسی پیش میرود. ناگهان کاری را شروع میکند و بعد ناغافل کارها رها میشود. چنانکه برای نمونه دیدیم در دولت یازدهم و دوازدهم انگیزه چندانی برای توسعه بخش فضایی دیده نشد و به قول بسیاری از کارشناسان همین که در دولت حسن روحانی سازمان فضایی به کلی تعطیل نشد بیشتر جنبه سیاسی داشت تا چیزی که بدنه دولت به آن باور داشته باشد!
آیا واقعا کشور ما به سازمان فضایی نیاز دارد؟!
علت چنین رویکردی را باید در این واقعیت تلخ جست که سیاستگذاران و تصمیمسازان کشور در سطوح بالایی کشور طبق برنامهریزی کلان و منافع بلندمدت تصمیم نگرفتند که آیا ایران به سازمانی مثل سازمان فضایی واقعا نیاز دارد یا خیر. آیا دلیلی واقعی داریم که در میان انبوه نیازها و کسری بودجهها در بخشهای مختلف کشور حاضر باشیم برای طرحهای فضایی چنین سازمانی هزینه و سرمایه گذاری کنیم؟ آگاهان میگویند شانه خالی کردن از ارائه پاسخ جدی به چنین سوالهای بنیادی در میان سیاستگذاران کلان کشور موجب شده است که از روز اول تشکیل سازمان فضایی در کشور همواره شاهد توجیه اهمیت کارکردهای سازمان فضایی از جانب برخی مدیران باشیم و در بحثها و عملکردها همواره بشنویم و شاهد باشیم که «باید ببینیم بحث فضا در کجای کشور به کار میآید!»
پیامدهای نگاه مسئولان به توسعه فضایی کشور به چشم نیاز لوکس
به این ترتیب از شواهد بر میآید که مسئولان کلان کشور، نگاه جدی به حوزه فضا ندارند و چون چنین نگاهی ندارند دلیلی هم برای برنامهریزی دقیق و راهبردی برای توسعه برنامه فضایی کشور ندارند. از اینها گذشته حتی اگر برنامهریزی دقیقی هم انجام شود، چون نگاه جدی و راهبردی به این حوزه در مسئولان کلان کشور وجود ندارد، اجرای برنامه در مقاطع مختلف ممکن است با جدیت به پیش نرود. زیرا به مسائل فضایی کشور به چشم «نیاز غیرواقعی لوکس» نگاه میشود. این در حالی است که کشور ما در حوزه فضایی و استفاده از ماهوارههای مخابراتی و تلویزیونی چند مرتبه به صورت جدی تهدید شده است. مسئولان ما باید بپذیرند وقتی نظام حرفهای تازهای در حوزه فرهنگ و رسانه در جهان دارد باید در اندیشه فراهمسازی زیرساختهای ارتباطی، مخابراتی و ماهوارهای بومیسازیشده نیز باشد تا در مقاطع حساس گرفتار تحریمهای کشورهای غیرهمسو با سیاستهای کلان ما نشود.
چرا غربیها به توسعه فضایی اهمیت میدهند؟
اینکه چرا در کشورهای غربی بحث فضا و توسعه آن جدی گرفته میشود تا حد زیادی به نیازهای دفاعی، اقتصادی و صنعتی آنها باز میگرد. واقعیت این است که توسعه فضایی و سیطره و بر فضای ماورای جو برای کشورهای غربی نوعی ابزار قدرت نرم و به سرانجام رساندن سیاستهای کلان آنها محسوب میشود.
نکته مهم دیگری که در این بحث باید در نظر داشته باشیم این است که نباید فراموش کنیم اقتصاد ما در حال حاضر اقتصادی مولد و تولیدکننده نیست. طبیعتا وقتی مولد نیستیم، یعنی اقتصاد درآمدزایی هم نداریم. این در حالی است که بحث درآمدزایی برای اداره کشور و توسعه مهم است. وقتی بخش فضایی مستقیما در درآمدزایی برای ما نقش بازی نمیکند، طبیعی است در معادلات کلان کماهمیت تلقی شود و در نتیجه برنامهریزی دقیقی با حساسیت لازم در سطح کلان برای برنامه فضایی صورت نگیرد. این جدا از این معضل است که برنامهریزیها برای بخشهای تخصصی مانند بخش فضایی را اکنون آن دسته از نهادهای قانونی کشور انجام میدهند که در زمینه فضایی تخصصی ندارند.
در نتیجه جاصل کار این میشود که اهداف کلان ما در حوزه فضا به سرعت تغییر میکند. وقتی پیوسته شاهد تغییر اهداف در برنامهها باشیم، ساختار فضایی ما نیز مدام تغییر می کند. همین موضوع است که بیثباتی در برنامه فضایی ایجاد میکند.
شکی نیست که تغییر ساختار و پویایی یک سازمان در نفس خود مفید بوده و زمینهساز بالندگی سازمان میشود. اما به گفته کارشناسان ریشه اصلی تغییر ساختارها در برنامه فضایی کشور به عدم اهمیت حوزه فضایی در چشم برنامهریزان بر میگردد؛ مدیرانی که هر روز باید با مسائل معیشتی مردم، تأمین حقوق کارکنان، راهاندازی زیرساختهای توسعه و دورزدن تحریمها سروکله بزنند، برای ساخت و پرتاب ماهواره، بجز بهانهای برای غرورآفرینی و توجیه موثربودن مدیریت خود چه اهمیتی ممکن است قائل باشند؟
کارشناسان میگویند هر زمان نگاه بلندمدت به توسعه کشور در ارکان مختلف اهمیتی بیشتر از سیاست و سیاستزدگی برای ما پیدا کرد و در یک کلام وقتی «مدیریت» به مفهوم واقعی کلمه برای ما مهم شد، آن روز، روزی است که صنعت فضایی نیز برای ما بهعنوان حوزهای راهبردی و پراهمیت معنی پیدا میکند و نگاهی اشتغالزا و توسعهمحور به ابعاد گوناگون آن خواهیم داشت.