سیاهچالهها در دنیای ادبیات
نویسنده: نوید فرخی
پیشرفتهای عمده برای درک سیاهچالهها به نیمهی اول قرن بیستم برمیگردد. طبق نظریه مشهور نسبیت عام آلبرت اینشتین(که بیستویکم فروردین ۹۸ عملا مورد تایید قرار گرفت)، جرمی که به قدر کافی فشرده شود قادر است موجب تغییر شکل و خمیدگی فضا-زمان، و شکلگیری سیاهچاله شود.
نظریه نسبیت عام، خصوصیات سیاهچالهها را مشخص کرد و پس از آن بود که از این ویژگیها در بسیاری از آثار برجستهی ادبیات داستانی استفاده شد. واژهی سیاهچاله اولین بار در سال ۱۹۶۷ توسط جان ویلر(John Wheeler) به کار رفت. در بسیاری از آثار داستانی پیش از این تاریخ، از مفاهیمی مشابه ایدهی سیاهچاله استفاده شده بود اما داستانهایی که تا پیش از سال ۱۹۶۷ به رشتهی تحریر درمیآمدند گرچه یکی دو ویژگی سیاهچالهها را به تصویر میکشیدند اما نمایی ساده از آن را ارائه میدادند. در ادامهی این مقاله مروری به برخی از مشهورترین رمانهایی خواهیم داشت که سیاهچالهها در آنها نقش اساسی داشتند:
شمشیر رحیانون ۱۹۵۰(The Sword of Rhiannon): رمانی به قلم لی براکت(Leigh Brackett) است که در آن شخصیتهای داستان از طریق گوری در یک قبرستان به سوی زمان گذشته در مریخ پرتاپ میشوند. این گور که به عنوان”حبابی از ظلمت و تاریکی” از آن یاد شده، به عنوان پنجرهای نامتناهی به فضای خارج از این زمان و مکان در این رمان به کار میرود.
مسافر غیرقانونی سیارهی قارچ ۱۹۵۶(Stowaway to the Mushroom Planet): رمانی علمی تخیلی که توسط الینور کامرون(Eleanor Cameron) نوشته شده است. در این داستان دو پسربچه ماجراهایی عجیب را حول محور سیارهی قارچ که قمری ریز و نامرئی در مدار زمین است پشت سر میگذارند. یکی از خطرات این سفر وجود حفرهای در فضا است که به صورت قیفی شکلی همه چیز را به درون خود میکشد.
شهر و ستارگان ۱۹۵۶(The City and the Stars): رمانی در ژانر علمی تخیلی که به قلم آرتور سی. کلارک(Arthur C. Clarke) نوشته شده است. این رمان در ایران توسط نشر هرم و به ترجمهی محمدرضا عمادی منتشر شده است. در این کتاب کلارک قدم به دورانی میگذارد که بشر به اوج تواناییهای علمی و پیشرفتهای فناوری رسیده و به دورترین نقاط فضا دست یافته است. اما خود بزرگبینی و جاهطلبی بیمارگونهاش آرامش سایر کرات آسمانی و ساکنان آنجا را سلب کرده است تا آنجا که اتحادی از موجودات فضایی انسان را ناچار به بازگشت به زمین میکند. در این اثر ستارهای مصنوعی به عنوان زندان وجود دارد که خورشید سیاه نامیده میشود و مشخصات آن بسیار شبیه به سیاهچاله است.
کایری ۱۹۶۸(Kyrie): داستانی است به قلم پل اندرسون(Poul Anderson) که در آن گروهی اکتشافی که در جستجوی ابرنواختری هستند در برابر یک طوفان سحابی الکترومغناطیسی قرار میگیرند. این طوفان همه چیز را به سمت حفرهای سیاه میکشاند و سفینهی آنها با نابودی حتمی مواجه است. سرانجام موجودی پلاسمایی که قادر به ارتباط آنی در مسافتهای نامحدود است امکان نجات گروه را فراهم میکند.
موجودات روشنایی و تاریکی ۱۹۶۹(Creatures of Light and Darkness): رمانی است که توسط راجر زلازنی(Roger Zelazny) نوشته شده است. در این رمان علمی تخیلی از اساطیر مصر باستان استفاده شده و داستان دارای پیرنگی پیچیده است. خدایی به نام ساس بر جهان حکمرانی میکند و باید در طول داستان، قدرت خود را به دشمنش اهدا کند. در این داستان سیاهچاله نیز وجود دارد که به عنوان شکافی در آسمان معرفی شده است. درون این شکاف همه چیز متوقف میشود و هیچ راه فراری از آن نیست؛ خروجی بزرگی که به ناکجاآباد ختم میشود.
او در تاریک چاله سقوط کرد ۱۹۷۳(He Fell into a Dark Hole): اثری است نوشتهی جری پورنل(Jerry Pournelle) که ابتدا در مجلهی “مشابه علمی تخیلی و حقیقت” منتشر شد. در این داستان سفینهها به صورت اسرارآمیزی در مسیری به نام آلدرسون که به سیارهی میجی ختم میشود ناپدید میشوند. یکی از دانشمندان امکان وجود یک سیاهچاله که سفینهها را به درون خود میکشد، پیش بینی میکند. کاپیتان رمزی برای تست این فرضیه دست به یک عملیات انتحاری میزند و با سفینهاش به همان مسیر میرود تا ماجرا روشن شود.
دروازه ۱۹۷۷(Gateway): رمانی علمی تخیلی از فردریک پوهل(Frederik Pohl) است که پس از انتشارش، دنبالههای دیگری نیز برای آن نوشته شد. پوهل برای این کتاب موفق به دریافت جوایز بسیاری از جمله جایزه نبولا، جایزه هوگو، جایزه لوکس و جایزه جان دبلیوکمپل شد. داستان این رمان در آینده رخ میدهد. ایستگاهی فضایی در یک سیارک میانتهی کشف میشود که متعلق به تمدنی فرازمینی و بسیار کهن است. یک تیم عملیاتی مامورِ کنترل و پژوهش درباره این ایستگاه فضایی میشود. پروتاگونیست داستان رابینت استتلی برادهد همراه با نُه نفر دیگر در این داستان با تودهی اختری سیاهچاله مواجه میشوند و در حالی که آن نُه نفر درون موجودیت مزبور کشیده شدهاند، او میتواند جان سالم به در ببرد.
فراتر از سقوط شب ۱۹۹۰(Beyond the Fall of Night): رمانی است به قلم جرجی بنفورد(Gregory Benford) که در واقع ادامهی رمان “در برابر سقوط شب” نوشتهی آرتور سی کلارک است. با این حال رمان ” فراتر از سقوط شب” از نظر لحن و فضا بسیار متفاوت از کار آرتور سی کلارک است. در این رمان بنفورد، واژهی خورشید سیاه که کلارک استفاده میکرد را به سیاهچاله تغییر داده است. نکتهی جالب توجه دیگر اینکه شخصیت محوری این اثر یک زن است.
اشیای پرنده از آمبر ۱۹۹۵(Flies from the Amber): رمانی است نوشتهی ویل مک کارتی(Wil McCarthy). در این رمان مستعمره نشینانی که در یک سامانهی ستارهای حضور دارند متوجه گروهی از فرازمینیها میشوند که در نزدیکی افق رویداد یک سیاهچاله گیر کردهاند. تقابل این دو گروه، فضایی جالب توجه را ایجاد میکند.
جست و خیز کننده ۲۰۰۴(Exultant): یکی از رمانهای مجموعهای استفن بکستر(Stephen Baxter) نویسندهی بریتانیایی است. در این رمان انسانها مرزهای کهکشانها را میکاوند و به این موضوع پی میبرند که در همه جا سیاهچاله وجود دارد. همچنین با گروهی از موجودات فرازمینی که بسیار پیشرفته اند اما تعدادشان محدود است درگیر میشوند.
پروژهی سیاهچاله ۲۰۰۷(The Black Hole Project): این رمان براساس پنج داستان بلند است که بین سالهای 2006 تا 2007 توسط دیوید نردلی(David Nordley) نوشته شده بودند. این اثر به گروهی میپردازد که به دنبال ایجاد یک سیاهچالهی مصنوعی هستند و در این میان سیاستمداران، جنگ طلبان و تروریستها به صورتهای گوناگون در تلاشند از اجرای این پروژه جلوگیری کنند.
زادهی خورشید ۲۰۰۸(Sunborn): این رمان اثر جفریآ کارور(Jeffrey A. Carver) است و در مورد نژاد کهن هوش مصنوعی است که به عنوان “بازماندگان” مشهورند و درون ابعاد فشرده شدهای زندگی میکنند که تنها در فضای بینهایت آشکار میشود(به احتمال زیاد نویسنده تلاش داشته درون یک سیاهچاله را به تصویر بکشد). این نژاد متخاصم قصد دارد تمام موجودات زنده را از بین ببرد و همچنین سیاهچالههای بیشتری را در گیتی ایجاد کند.