چرا آپولو به ماه برنگشت؟
میگویند حاج میرزا آقاسی صدراعظم محمدشاه قاجار علاقه بسیاری بر حفر قنات داشت. ازجمله یکبار گروهی را در یکجا مأمور کندن قنات کرده بود. یک روز که برای بازدید یکی از قناتها رفته بود سر مقنی به او گفت در این محل به آبی برسیم. حاجی گفت: ”به کار خود ادامه بدهید و ناامید نباشید“. چند روز بعد، دوباره حاجی به سراغ آن چاه رفت و از نتیجهٔ حفاری سؤال کرد. سر مقنی در جواب حاجی گفت: ”همانطور که پیشازاین هم گفتم، کندن این چاه در این محل، بیحاصل است و به آب نخواهیم رسید“.دفعهٔ سوم که حاجی برای بازدید رفت مقنی گفت: ”حضرت صدراعظم! این چاه، برای شما آب ندارد“ و حاج میرزا آقاسی پاسخ داد اگر برای من آب نداشته باشد، برای تو که نان دارد کارت را بکن!“
حال حکایت ماجرا برنامه آپولو است که هر جند وقت یکبار آن را علم میکنند که نبوده یا به دلیل مرموزی ناتمام تعطیلشده و از این قبیل حرفهای بی سند و مدرک. متأسفانه این نوع مطالب بهسرعت در تارنماها منعکس میشود درصورتیکه میبینیم در کل تارنماهای علمی و غیرعلمی، کمتر تحلیلی بر وقایع واقعی فناوری فضایی وجود دارد.
ازجمله مطالبی که بهتازگی سر از دنیای مجازی و تارنماهای ایرانی درآورده است مطلبی است تحت عنوان “مأموریت آپولو 17 و ماجرای مرموز عدم بازگشت انسان به ماه” و در آن این سؤال مطرحشده که “چرا انسان دیگر هرگز به ماه بازنگشت و علت اجرایی نشدن مأموریتهای بعدی آپولو چه بود؟
جدای اینکه مطلب هیچ امضایی ندارد و معلوم نیست حاصل فکر چه کسی است و برخی اطلاعات اشتباه در این مطلب هم وجود دارد (ازجمله تاریخ فرود اولین فضانوردان بر ماه که دوم ژوئیه عنوانشده) نویسنده با آسمان– ریسمان بافتن، تلاش کرده عدم ادامه برنامه آپولو را به وجود “موجود بیگانه و ناشناختهای” مرتبط کند که از مدتها قبل در کره ماه سکونت داشته و با قدم نهادن انسان بر روی این کره، باید در انتظار واکنشهای خصمانه آنها برای فضانوردان زمین میشدیم! و با استناد به حرف بهاصطلاح “یوفولوژیست” ” کشف یک پدیده غیرقابل توضیح در کره ماه، را یکی از علل احتمالی عدم بازگشت انسان به ماه” میداند.
در این مطلب آمده است: “سؤالی که بسیاری از یوفولوژیستها مطرح میکنند این است که ماجرای مرموز عدم بازگشت انسان به ماه چیست؟ آژانس فضایی ناسا قرار بود که سه مأموریت دیگر بانامهای آپولو 18، 19 و 20 را نیز برای سفر به کره ماه عملی کند، اما گفته شد که این مأموریتها “ظاهراً” هیچگاه به اجرا درنیامده و با پایان یافتن مأموریت آپولو 17، مسئله بازگشت انسان به ماه در هالهای از ابهام قرار گرفت.”
البته پاسخ این به این جماعت که عنوان” یوفولوژیست” به آنها داده میشود بدون شک خاموشی است اما ازآنجاکه درج این مطلب در تارنماهای مختلف ممکن است باعث انحراف فکری مراجعان به آن شود باید عرض کنم:
1- کسانی که از تاریخ فضانوردی مطلعاند و یا همسن و سال من هستند و در آن روزگار مسائل مربوط به فضانوردی را بهطورجدی پیگیری میکردند بهخوبی میدانند عده بسیاری در آمریکا مخالف هزینه سرسامآور برنامه آپولو بودند و این مخالفتها بعد از دو- سه پرواز آپولو به ماه بسیار جدی و تقریباً همهگیر شد بهطوریکه هزاران نفر در زمان هر پرتاب در کیپ کندی جمع میشدند و علیه صرف هزینه برای سفر به ماه شعار میدادند و دولت آمریکا از جانب مخالفان ادامه این پروازها، در فشار بود. البته عدم علاقهمندی نظامیان به برنامه آپولو که سودی برای آنها نداشت و گام گذاشتن در برنامه آپولو و دادن بودجه هنگفت به آن، منجر به تعطیلی برخی از طرحهای فضایی نظامی مثل آزمایشگاه سرنشین دار مداری “مول” شده بود را نیز در تحریک مردم نمیشود نادیده گرفت.
2- برنامه آپولو و سفر به ماه در حقیقت ارزشی علمی چندانی نداشت و تنها مسابقهای بود برای خودنمایی در جنگ سرد بین آمریکا و شوروی که با پا نهادن آرمسترانگ و آلدرین، فضانوردان آپولو-11 در 20 ژوئیه (و نه آنطور که در مطلب آمده در دو ژوئیه) بر سطح ماه، به نفع آمریکا و شکست شوروی به خط پایان رسید و دلیلی نداشت ادامه یاید. در نظر بگیرید در یک مسابقه دو، برنده بعد از عبور از خط پایان، همچنان با حرارت به دویدن ادامه دهد! پیگیری برنامه آپولو که از آغاز با فاجعه کشته شدن گریسام، وایت و چافی، سرنشینان آپولو-1 آغاز شد و در مأموریتهای بعدی هم خطرآفرین بود، بخصوص بعد از مشکلاتی که در جریان پروازهای پس از آپولو-11 رخ داد و هرکدام میتوانست به مرگ فضانوردان و یا شکست مأموریت ختم شود و اثرات تبلیغی آپولو-11 را از بین ببرد، کاری عاقلانه نبود.
3- قرار دادن کلمه ظاهراً در گیومه در جمله “این مأموریتها ظاهراً هیچگاه به اجرا درنیامده” و اتصال بعدی آن به فیلم هالیوودی آپولو-18 میخواهد القاء کند که شاید این مأموریتها اتفاق افتاده اما ناسا صدایش را درنیاورده است.چنین تفکری که بهکلی مضحک است. اولاً کارشناسان میدانند که هر قطعه از اجزای ناوهای کیهانی و موشکهای بالابرنده دارای کد ویژهای است چه رسد به اصل سفینه چند تنی و موشک 100 متری ساترن-5. دوما پرتاب یک سفینه آپولو را نمیشود از چشمها پنهان کرد آنهم در کیپ کندی. پس مأموریت آپولوهای 18، 19 و 20 باهدف سفر به ماه هیچگاه انجام نشد.
4- روسها همزمان با تلاش برای فرستادن انسان به ماه، برنامه خاکبرداری از این کره و رساندن نمونهها به زمین توسط کاوشگران بدون سرنشین لونا را پیش میبردند تا اگر در فرستادن انسان ناکام شدند، با رساندن خاک ماه توسط این سفینههای خودکار، اثرات تبلیغی آپولو را کمرنگ کنند. همزمان با آپولو-11 که نخستین فرود انسان بر سطح ماه برد، روسها لونا-15 را پرتاب کردند هدف ای پرتاب این سفینه آوردن مقداری از خاک ماه را چند روز زودتر از بازگشت آپولو به زمین بود. اگر این سفینه در انجام مأموریتش موفق میشد، حنای سفر به ماه آمریکاییها را بهکلی کمرنگ میکرد اما لونا-15 به دلیل اشتباهی در محاسبات فرود، بر سطح ماه سقوط کرد و مأموریتش به لونا-16 واگذار گردید که حدود یک سال بعد بر ماه فرود آمد و توانست با آوردن خاک این کره به زمین، ضربهای تبلیغاتی به برنامه پرهزینه آپولو بزند و ثابت کند با صرف هزینهای هزاران برابر کمتر هم میشد خاک ماه را به زمین آورد علاوه بر آنکه نیازی نبود جان فضانوردان را به خطر انداخت. مسلماً چنین حرکاتی از طرف حریف، در آن زمان توان ادامه کار را از ناسا میگرفت زیرا افکار عمومی را علیه ادامه برنامه پرهزینه و خطرناک برمیانگیخت.
5- در شوروی همزمان با برنامههای مربوط به ماه، طرح دیگری در دست اقدام بود: استقرار یک ایستگاه فضایی نظامی در مدار زمین که تحت سرپرستی ولادیمیر چلومی بهخوبی پیش میرفت. مسئولان شوروی به دنبال شکست برنامه کاملاً سریشان برای فرستادن انسان به ماه، برای آنکه خود را شکستخورده نشان ندهند، دستور دادند این ایستگاه هرچه سریعتر به فضا پرتاب شود البته به شکلی غیرنظامی. بهاینترتیب آنها توانستند هم شکست سفر به ماه را تا حدودی بپوشانند و هم امتیاز دیگری به دست آورند: استقرار یک ایستگاه فضایی در مدار زمین!
بعد از پرتاب سالیوت-1، و به دنبال جنجالهای همهروزه علیه طرح آپولو، ناسا تصمیم گرفت از ادامه سفر به ماه خودداری کند و با تغییراتی در سختافزارهای طرح آپولو که موجود بود، یک ایستگاه فضایی در مدار قرار دهد و با این کار وجاهت علمی و تحقیقاتی و نه صرفاً تبلیغاتی به کار خود بدهد. بهویژه که طبقه سوم موشک ساترن-5 میتوانست به ایستگاه فضایی جالبی بهمراتب بزرگتر و مجهزتر از سالیوت روسها تبدیل شود. ضمن اینکه چنین طرحی میتوانست رضایت نظامیها و حمایت آنها را هم در پی داشته باشد.
جمعبندی موارد فوق، منجر شد آمریکا از ادامه پرواز به ماه منصرف شود و نه خطر یوفو ها! لذا پاسخ به این سؤال که “چرا باوجود برنامهریزی (اولیه برای) مأموریتهای آپولو 18، 19 و 20، آپولو 17 پایانی بر سفرهای انسان به کره ماه بود؟ ” برای کارشناسان و اهلفن بسیار ساده است.
در ادامه مطلب آمده است: “بااینحال، از آن زمان تاکنون فنّاوریهای فضایی به یافتههای چشمگیری رسیده است که با بهرهگیری از آنان، میتوان با صرف هزینههای کمتری به کره ماه قدم گذاشت. اما بااینحال، هنوز هیچ خبری از بازگشت دوباره انسان به ماه نیست.”
بعد از برنامه سفر به ماه، آمریکا برای ساخت کیهانپیماهای شاتل به فعالیت پرداخت که سفینهای چندمنظوره برای فعالیت در مدار زمین بود. اهلفن بهخوبی میدانند که در پس چهره بهظاهر علمی طرحهایی مثل وستک، وسخد و سایوز (در شوروی) و مرکوری و جمینی (در آمریکا)، اهداف نظامی مختلفی پنهانشده بودند. برنامه آپولو برای کسب حیثیت در آمریکا به اجرا درآمد و جنبههای نظامی آن بسیار اندک بود. این هم میتوانست یکی از دلایل عدم ادامه آن باشد چون نظامیها علاقه چندانی به این طرح نداشتند. در عوض برنامه بعدی یعنی کیهانپیمای شاتل میتوانست در لوای ظاهری علمی، صد در صد به یک سیستم نظامی تبدیل شود. به همین دلیل موردتوجه پنتاگون بود. لذا تتمه سختافزارهای آپولو صرف انجام ایستگاه فضایی اسکای لب و برنامه پرواز آزمایشی سایوز- آپولو شد و ناسا همت خود را برساخت کیهانپیمای شاتل بکار گرفت. طبیعتاً با ظهور شاتل برنامه سفر به ماه ادامه پیدا نکرد زیرا دلیلی بر ادامه آن نبود. آپولو توانسته بود حیثیت آمریکا در جنگ سرد را بالا ببرد. بازده این سفینه، سفرهای کوتاهمدت به ماه بود، ادامه چنین تحقیقاتی در ماه هیچ بهره افزودهای برای آمریکا نداشت، نظامیها بهعنوان حامیان اصلی برنامههای فضایی، از تحقیقات در ماه سودی عایدشان نمیشد پس دلیلی نه برای ادامه تحقیقات در ماه بود و نه بازگشت دوباره انسان به ماه.
در ادامه مطلب آمده است: “کپسول اوریون (Orion) ناسا، اثباتی بر این پیشرفتهای چشمگیر است که با بهرهگیری از آن میتوان مرزهای دورتری از فضا را به تسخیر انسان درآورد. اما واقعیت امر این است که ما عملاً کره ماه را فراموش کردهایم! بهجای آن، سازمانهای فضایی در نظر دارند که برنامه سفر به مریخ را اجرا کنند، مأموریتی که ممکن است چندین برابر پروژه سفر به ماه هزینهبردار باشد.”
در اینکه اوریون پیشرفتهتر از سفینههای قبلی ناسا است شکی نیست چون بههرحال فناوری کلاً نسبت به دهههای قبل توسعه چشمگیر داشته است اما باید توجه داشت که آنچه فعلاً ناسا در دستساخت دارد برای کاربرد در مدار زمین است و هنوز هیچ طرحی به تصویب قطعی برای سفر به مریخ نرسیده و آنچه شنیده میشود تنها باد هواست و نه طرحهای مصوب مثل آپولو. نباید فراموش کرد که طی چند دهه گذشته اعلام برنامههای تخیلی توسط مسئولان آمریکایی و روسی بسیار بوده که تنها در مرحله حرف باقیمانده و جامه عمل نپوشانده است. به همین دلیل نباید فرضهایی مثل برنامه سفر به ماه، سیارکها، ایستگاههای فضایی با چند ده نفر سرنشین و امثال آن را قطعی دانست و بر اساس آنها حکم صادر کرد که چرا مثلاً مریخ بله و ماه نه. اوریون هنوز در مدار زمین هم پرواز نکرده و علیرغم قولهای مکرر و قول و قرارهای متعدد، معلوم نیست مأموریت واقعی این سفینه چه زمانی حتی بهصورت پرواز مداری در اطراف زمین انجام خواهد شد چه رسد به مریخ که خود جدای از تصویب توسط ارگانهای ذیربط، به تمهیدات فنی بسیار نیازمند است.
در بخش پایانی مطلب آمده است “باوجوداین، هنوز مشخص نیست که به چه علت باگذشت 4 دهه، سازمانهای فضایی مختلف از سفر دوباره به کره ماه اجتناب میورزند. چنین رویکردی از سوی ناسا و سایر سازمانهای فضایی، موجب میشود که تصور کنیم قمر زمین، محلی بیفایده است و نباید منابع خود را صرف آن کرد. اما نباید فراموش کرد که فنّاوری امروزی، ما را قادر میسازد که یک پایگاه فضایی را در سطح این قمر ایجاد کرده و از آن برای دستیابی به نقاط دیگر کیهان استفاده کنیم.”
ذکر این مطلب نشانی از سطحینگری نویسنده است. بعد از طرح آپولو، همانطور که در بالا آمد، روسها درگیر ایستگاههای مداری شدند که نتایج بسیار باارزشی به دست آوردند و آمریکاییها هم سرگرم برنامه شاتل فضایی که آن نیز بهنوبه خود از شاهکارهای بزرگ فناوری بشمار میرود. سفر به ماه بعد از برنامه آپولو، با آن مشخصات که سفینهای چندساعتی در ماه بنشیند و فضانوردان در آن قدم بزنند و چند کیلویی خاک با خود بیاورند، دیگر ارزشی نداشت. بازگشت به ماه تنها در صورتی میتوانست معقول باشد که در این کره پایگاهی برای بهرهبرداریهای مفید علمی و اقتصادی ایجاد شود. ساخت چنین پایگاهی سرمایهگذاری وسیعی را میطلبید. طی چند دهه گذشته، کارشناسان به این نتیجه رسیدند که با توجه به فناوریهای نوین میتوانند با بهرهگیری از کاوشگران کوچک ابعاد (نسبت به کاوشگران بزرگ و پرهزینه دهههای 1960،70 و 80) میتوان هم فعالتر عمل کرد و نتایج بهتری به دست آورد و هم کمهزینهتر. به همین دلیل گام گذاشتن درراههایی مثل برنامه آپولو را بیثمر و کمفایده میدانند و دلیل قانعکنندهای برای اجرای آن وجود ندارد.
البته این بدان معنا نیست که انسان علاقهای به ساخت پایگاه در ماه و کاربر روی این کره ندارد بلکه برای صرف هزینه ساخت ایجاد چنین پایگاهی باید توجیه مناسب داشته باشد و استناد به حرفهای فاقد ارزش علمی مانند “یوفولوژیستها معتقدند که احتمالاً علت دیگری برای عدم بازگشت انسان به ماه وجود دارد”، “پایان مرموزانه (!!!) مأموریت آپولو 17، احتمالاً نیازمند توضیح قانعکنندهتری باشد.”، “فیلم سینمایی آپولو 18” و غیره کاری علمی نیست.
سیروس برزو روزنامه نگار علم و تحلیلگر تاریخ فضانوردی