زمان، واقعیت یا توهم؟
پژوهشی از در دانشگاه کانادایی ساسکاچوان، بررسی میکند که آیا زمان واقعا جریان دارد یا آنچه انسان تجربه میکند صرفا توهمی ذهنی است. این پژوهش دو فرض اصلی را در مقابل یکدیگر قرار میدهد: دیدگاه «جهان بلوکی» و دیدگاه «بافت دینامیک فضا-زمان».
نظریههای بنیادی درباره فضا-زمان
دیدگاه «ابدیتگرایی» (Eternalism) بیان میکند که زمان جریان ندارد و همه رویدادها — گذشته، حال و آینده — به یک اندازه واقعی هستند. در این چارچوب، فضا-زمان ساختاری چهاربعدی و ثابت به شمار میرود و آنچه انسان به عنوان گذر زمان تجربه میکند، تنها برداشت ذهنی است. در مقابل، دیدگاه «حالگرایی» (Presentism) معتقد است که فقط «حال» وجود دارد و گذشته و آینده در وضعیت فعلی وجود ندارند. نظریهٔ دیگری با عنوان «جهان بلوکی در حال رشد» (Growing Block Universe) مطرح میشود که بر اساس آن، گذشته و حال وجود دارند اما آینده هنوز تحقق پیدا نکرده است.
یکی از مسائل اساسی در این حوزه به چالش زبان و مفاهیم فلسفی در فیزیک بازمیگردد. هنگامی که پژوهشگران درباره فضا-زمان و زمان صحبت میکنند، از مفاهیم روزمرهای مانند «گذشته»، «حال»، «آینده» یا «جریان زمان» استفاده میشود، بیآنکه تعریف دقیق علمی داشته باشند. در مقالهای که توسط گروهی از محققان ارائه شده، آمده است: «وقتی زبان دقیق نباشد، سردرگمیهای فلسفی ایجاد میشود.»
برای نمونه، یک جسم سهبعدی مانند فیل را در نظر بگیرید که در طول زمان تداوم دارد؛ مسیر حرکت آن در فضا-زمان قابل ثبت است، اما اگر چیزی فقط برای یک لحظه ظاهر و سپس ناپدید شود، آن موجودیت واقعی نخواهد داشت و صرفا یک رخداد گذرا خواهد بود. چنین مثالی به درک تفاوت دیدگاهها درباره فضا-زمان کمک میکند.
دیدگاه ابدیتگرایی تاکید میکند: «زمان وجود دارد اما گذر آن — آنچه به عنوان حرکت حال از گذشته به آینده تجربه میشود — توهم است.» برخی نظریههای دیگر پیشنهاد میکنند که فضا-زمان ساختاری در حال گسترش است؛ یعنی «جهان بلوکی در حال رشد» که در آن آینده به تدریج تحقق مییابد.
این پرسشها فقط جنبه فلسفی ندارند بلکه بنیان بسیاری از مفاهیم فیزیکی مانند نسبیت، امکان سفر در زمان، نظریههای چندجهانی و منشأ کیهان (Cosmology) را تحت تاثیر قرار میدهند. درک این تمایز که چه چیزی «واقعی» است و چه چیزی صرفا «رخداد» به شمار میرود، میتواند بر شیوه ترکیب نظریه نسبیت با مکانیک کوانتومی اثرگذار باشد.