منشا فرازمینی انسانها با تحقیقات جدید همخوانی دارند

در مورد منشا حیات بشر، متخصصان به ارتباط و منشا فرازمینی انسانها و بیگانگان فضایی رسیدند. در حال حاضر هیچ نظریه واحدی درباره منشا حیات بشر وجود ندارد و نظریههایی همچون نیروی ماورا طبیعی و منشا زمینی حیات، طرفداران بیشتری دارد. با این حال تحقیقات اخیر دانشمندان با این نظریه که بلوکهای سازنده حیات از فضا آمده و به منشا فرازمینی انسانها اشاره دارد همخوانی داشته و میتواند این نظریه را در مرکز توجهات قرار دهد.
در همین رابطه بخوانید: آیا فرازمینیها وجود دارند؟
انسان طبق طبیعت و گونه کنجکاو خود همیشه سعی دارد تا به پاسخ سوالاتی از قبیل چرایی و چگونگی چیزها برسد. تشنگی سیریناپذیر برای کسب دانش و این سوالات عامل رشد بشر و جایگاهی فعلی ما در میان موجودات کره زمین بودهاند.
اما برخی سوالها آنقدر عمیق و بزرگ هستند که انسانها هنوز به پاسخ درست و مشترکی درباره آنها نرسیدهاند. سوالهایی از قبیل این که زندگی از کجا آمده است؟ چگونه به اینجا رسیدهایم؟
آیا منشا فرازمینی انسانها حقیقت دارد؟
یکی از نقاط مشترک این است که DNA و RNA پایههای اصلی حیات روی زمین هستند. به بیان سادهتر، DNA راهنمای نحوه تشکیل حیات و حاوی اطلاعات اصلی آن است و RNA هم دستورالعملها را از طریق بازنویسی از روی DNA انجام میدهد.
از لحاظ شیمیایی، DNA و RNA از پنج ماده شیمیایی مختلف به نام نوکلئوباز (Nucleobase) ساخته شدهاند که هسته اصلی آنها در سه مورد مشترک بوده و برای دو مورد دیگر هسته هرکدام از آنها منحصر به فرد است.

DNA از آدنین (A)، گوانین (G) ، سیتوزین (C) و تیمین (T) ساخته شده که سه مورد اول در RNA نیز حضور دارد، با این تفاوت که در RNA هسته اوراسیل (U) با تیمین جایگزین شده است.
دانشمندان که به دنبال نشانههای سازنده حیات در شهاب سنگها بودهاند، بالاخره توانستند سرنخهایی از هستههای آدنین و گوانین را در آنها پیدا کنند، اما در تحقیقات اخیر با استفاده از روشهای جدید تجزیه و تحلیل با وضوح بالا، هستههای تیمین، سیتوزین و اوراسیل هم در نمونه شهاب سنگها پیدا شد.
ارتباط هستههای شیمیایی بلوکهای سازنده حیات
یکی از معماهای حل شده توسط این تحقیق جدید، این است که چرا قبلا فقط هستههای آدنین و گوانین یافت شده و چرا شهاب سنگها مقادیر بیشتری از آدنین و گوانین نسبت به سه ماده شیمیایی دیگر داشتهاند. پاسخ این معما در ساختارهای شیمیایی متفاوت آنها نهفته است.
نوکلئوبازها را میتوان براساس ساختار شیمیایی به دو دسته کلی پورینها (Purines) و پیریمیدینها (Pyrimidines) دستهبندی کرد. پیریمیدینها (تامین، سیتوزین و اوراسیل) دارای ساختار شیمیایی شش ضلعی شبیه بنزن (Benzene) هستند که فقط از نیتروژن و کربن تشکیل شدهاند. پورینها (آدنین و گوانین) هم ساختار مشابه داشته، اما آنها یک حلقه پنج ضلعی اضافی متصل به حلقه شش ضلعی خود دارند.

طبق تحقیقات دانشمندان و آزمایشهای شبیهسازی محیط ابرهای گازی بین ستارهای نشان داده که پورینها و پیریمیدینها را هم میتوان در فضای بیرونی از جو زمین تولید کرد، اما در شهاب سنگهایی مورد مطالعه دانشمندان پورینهای فراوانی وجود داشت.
دانشمندان حدس میزنند که به دلیل حلقه پنج ضلعی اضافی که در ساختار پورینها با نام ایمیدازول (Imidazole) قرار دارد، ایمیدازول و مولکولهای مبتنی بر ایمیدازول در شهاب سنگها در مقادیر بالاتری یافت میشوند که نشان میدهد آنها به راحتی میتوانند در فضا سنتز شوند.
فقط یک سنگ خالی!
اگرچه فضا عمدتا خالی بوده، اما در اطراف منظومههای خورشیدی هنگامی که یک شهاب سنگ به زمین میافتد، اصطکاک آن با جو باعث روشن شدن آن و تبدیل آن به یک ستاره یا شهاب در حال پرتاب میشود. این سنگهای فضایی را میتوان در سه گروه عمده سنگی، آهنی و سنگی-آهنی تقسیمبندی کرد.

شهابسنگهای سنگی را میتوان به گروههای مختلفی تقسیم کرد، اما شهابسنگهایی که توسط دانشمندان مورد مطالعه قرار گرفتهاند، به دلیل سطوح بالاتر کربن در قالب ترکیبات آلی به عنوان کندریتهای کربنی (Carbonaceous Chondrites) شناخته میشوند.
فقط ترکیبات آلی مانند اسیدهای آمینه و نوکلئوبازها باعث ارزشمندی مطالعه این سیارکها نمیشوند. در واقع آنها در قسمتهای بیرونی منظومه شمسی مستقیما از سحابی خورشیدی اولیه تشکیل شده و به همین دلیل آنها مسیرهای کاملی به گذشته هستند که به ما امکان میدهند ترکیب شیمیایی همسایگان کهکشانی خود را قبل از شکلگیری سیارات ببینیم.
تاریخچه ایده بلوکهای سازنده فضایی (پانسپرمیا)
پشتوانههای فلسفی نظریه پانسپرمیا (panspermia theory) بیش از دو هزار سال پیش توسط فیلسوف یونانی، آناکساگوراس (Anaxagoras) مطرح شد که جهان پر از دانههای حیات است، اما در قرن نوزدهم سه پیشرفت باعث شد تا این نظریه به موضوعی معتبر برای بحث علمی تبدیل شود.

یکی از ایدهها نظریه فرگشت (Theory of Evolution) داروین (Charles Darwin) بود که بیان میکرد تمام زندگیها یک نیای مشترک دارند. نظریه دیگر این موضوع را بیان میکرد که منظومه شمسی در یک سحابی بسیار داغ به وجود آمده است. بنابراین، اگر زمین در ابتدا غیرقابل سکونت بوده و حیات نمیتوانسته از هیچ پدید بیاید و همه ما از یک منشا هستیم، پس آن حیات اولیه از کجا آمده است؟
در آغاز قرن بیستم دانشمندان برجستهای بودند که هم موافق و هم مخالف این ایده بودند که منشا حیات انسانها از فرازمینیها و کیهان بیرونی است. طرفداران به این موضوع تاکید میکردند که زندگی فقط میتواند از زندگی دیگر گرفته شود و مخالفان هم به محیطهای بیهوده و خالی برای منشا حیات انسانها اشاره میکردند.
نظریههای مختلف پانسپرمیا (منشا فرازمینی انسانها)
یکی از قدیمیترین تئوریهای پانسپرمی، رادیوپانسپرمی (Radio Panspermia) است. این ایده بیان میکند که شکلهای حیات میکروسکوپی حامل در دانههای غبار میتوانند از جو فرار کرده و توسط باد خورشیدی از منظومه شمسی خارج شوند. مشکل این نظریه زنده ماندن در برابر تابش فرابنفش خورشید است، اما دانشمندان دانشگاه واترلو (University of Waterloo) کانادا بیان کردهاند که اگر یک میکروارگانیسم در مرحله غول سرخ چرخه زندگی ستارهای به خارج از منظومه شمسی حرکت کند، میتواند زنده بماند.

شاید شناخته شدهترین نظریه پانسپرمیا، لیتوپانسپرمی (Lithopanspermia) باشد که به احتمال انتقال حیات یا اجزای سازنده آن با سوار شدن بر روی سنگها اشاره میکند. ما میدانیم که برخورد روی ماه و مریخ میتواند موادی را که بهعنوان شهاب سنگ به زمین میافتند را به فضا بفرستد. بنابراین این امکان وجود دارد که فرآیند مشابهی بتواند زندگی ساده را از یک دنیای زنده به دنیای مرده، اما قابل سکونت منتقل کند.
دانشمندان شبیهسازیهای مختلفی را برای برخورد شهاب سنگها اجرا کرده و به این نتیجه رسیدهاند که چنین برخوردهایی میتوانند شرایط را برای تشکیل حیات فراهم کنند.