موزه فضایی سیروس برزو؛ یادگاری که باید بماند

0 903

محمد امین آهنگری: سیروس برزو، بزرگمرد ترویج علم ایران درگذشت. او را سال‌هاست که می‌شناسم. مرد بزرگی که عمرش را در راه ترویج فضا سپری کرد و مدتی هم افتخار حضور ایشان در جمع تحریریه اسپاش را داشتیم. او برای تمام علاقه‌مندان به فضا چون پدری بود که برای آن‌ها همیشه قصه‌های جذاب و شنیدنی از فضا تعریف می‌کرد. بارها و بارها دیده بودم که موقع صحبت،‌ از غلیان احساس به گریه می‌افتاد! از خاطرات شیرینش با فضانوردان تعریف می‌کرد و از زیبایی‌های فضا می‌گفت. او سال‌هایی از عمرش را در روسیه با بزرگان صنعت فضایی و فضانوردی جهان سپری کرده بود و بسیاری از تاریخ‌سازان فضا را از نزدیک می‌شناخت. برزو که خانه و مسکن خود را برای انتشار اولین ماهنامه فضایی ایران با نام مرزهای بیکران فضا فروخته بود، در رسانه‌های بسیاری قلم زده  و کتاب‌های متعددی را به رشته تحریر درآورده بود. آرزوی بسیاری از علاقه‌مندان فضانوردی، یک لحظه دیدار با ایشان بود.


وی نه تنها به‌عنوان یک روزنامه‌نگار علم و مروج فضا شناخته می‌شد، بلکه یک تحلیلگر بسیار زبده در حوزه صنعت فضایی روسیه بود که با درک عمیق فرهنگ و روابط درونی آن کشور، به‌خوبی می‌توانست سیر وقایع را تحلیل کند. او به هر فرد و نهادی در صنعت فضایی روسیه دسترسی داشت. مرد خراسانی چنان ارتباطی با صنعت فضایی روسیه برقرار کرده بود که با بسیاری از فضانوردان و متخصصین روس رفت و آمد خانوادگی داشت. همین ارتباط قلبی و نزدیک موجب شد که جوایز  و یادبودهای بسیاری از سوی دوستان روس او به وی اهدا شود. همچنین به‌لحاظ علاقه شخصی خود، مجموعه‌ای بسیار ارزشمند و منحصر‌به‌فرد از اشیاء تاریخی را گردآوری کرد که نمایشگاه‌های ترویجی متعددی را با آن‌ها برگزار نمود.


سیروس برزو تمام وجود و توانمندی‌اش را مشتاقانه در اختیار ایران قرار داده بود، اما افسوس که از این گنجینه بهره کافی برده نشد. نگرانی اصلی وی این بود که از دنیا برود قبل از آن که بتواند هر آنچه دارد را در اختیار مردم ایران بگذارد. او سرشار از ایده‌های نو بود و با وجود سن بالا به‌صورتی خستگی‌ناپذیر در راه تحقق ایده‌هایش تلاش می‌کرد. برزو نخبه‌ای بود که در قالب بنیاد نخبگان جای نگرفت. ظرفیت فردی چون برزو بسیار بالاتر از آن بود که در قالب‌های معمول از او حمایت شود؛ کما اینکه در برابر مسئولین همیشه زبان تندی داشت. حتی جایزه ترویج علم سال ۹۲ را در اعتراض به «بی‌توجهی‌ مسئولان سازمان فضایی ایران به امر ترویج دانش فضایی و وضعیت نابسامان مروجان فضانوردی در ایران» رد کرد و چندی پیش راهپیمایی یک نفره‌ای را در اعتراض به بی‌توجهی مسئولان فضایی کشور انجام داد که مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت، شاید همین  رفتارهایش باعث شد هیچگاه از او حمایتی درخور نشود. 


یکی از بزرگ‌ترین آرزوهای سیروس برزو ایجاد نمایشگاه ملی فضا با استفاده از گنجینه‌‌ای بود که در اختیار داشت. وی می‌خواست کنار این اشیاء بنشیند و از سرنوشت عجیب و غریبشان برای مردم بگوید. برزو می‌خواست نور دانش را از اعماق وجودش بر مردم بتاباند، اما افسوس که سال‌ها پیگیری و تلاش او راه به جایی نبرد و تنها وعده‌های مسئولین بود و سر دواندن پیرمرد در راه رسیدن به آرزوهایش. مشکل این بود که او از دل سخن می‌گفت و آن‌ها با گوش سر می‌شنیدند. امروز که برزو در میان ما نیست شاید کوچک‌ترین کاری که می‌توان برای شادی روحش کرد، محقق کردن آرزوی این مرد بزرگ و ایجاد یک موزه فضایی به نام سیروس برزو است؛ موزه‌ای به نام مرزهای بیکران فضا.

با اشتراک گذاری مطلب از اسپاش حمایت کنید
https://espash.ir/?p=15864
مطالب پیشنهادی اسپاش
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
کاربران ناشناس
کاربران ناشناس
3 سال قبل

موزه کوچکی که بریده هایی از روزنامه ها و عکس ها و … به مناسبت سالگرد پرتاب آپولو 11 بود در کنار خودش برام حس غریب، جالب و شگفت انگیزی بود در کنار خاطراتی که با شوق فراوان برامون تعریف می کرد. چقد دغدغه مند بود این آدم در مورد صنعت فضایی ایران. یادش گرامی! حیف شد! اما کاش…! کسی باشد تا گنجینه ای که ازش باقی مونده رو تبدیل به موزه کنه تا همه مردم ازش بتونن استفاده کنن.