نیاز به آگاهی جهانی برای کاهش شکافهای امنیتی در فضا
سیدصادق ساداتیفر: عملیاتهای پهلوگیری فضایی و مانورهای مداری موضوع تازهای نیستند، اما شرایط سیاسی و امکانات فنی فعلی، وضعیتی جدید را ایجاد کردهاند. تنشهای ژئوپولیتیک بهطور فزایندهای در حال جایگزینی یک مرحله نسبتاً آرام در فضا است و متقابلاً اظهارات مربوط به این حوزه در حال رادیکالتر شدن هستند. در نتیجه، تعابیر جدیدی در مورد استفاده از فضا در حال مطرح شدن است و بهشکل فزایندهای بهعنوان حوزهای چالشبرانگیز در آینده دیده میشود. در این زمینه، سامانههای حذف زبالههای فضایی (ADR) و سرویسدهی در مدار (OOS) دارای اهمیت ویژهای هستند. این فناوریهای فضایی معنای جدیدی به عملیاتهای پهلوگیری و مانورهای مداری میدهند و میتوانند باعث یک معضل امنیتی شوند.
ارتباط سیاسی-امنیتی این فناوریهای فضایی واضح است. اخیراً دو ماهواره بازرسی روسی بهشکلی غیر معمول به ماهواره جاسوسی آمریکا نزدیک شدهاند که سؤالاتی را در مورد مقاصد احتمالی ماهوارههای روس در ذهن متبادر میکند. چند سال پیش، ماهواره روسی لوچ (Luch) توجه رسانهها را به خود جلب کرد؛ چرا که به یک ماهواره نظامی فرانسوی-ایتالیایی موسوم به آتنا-فیدوس (Athena-Fidus) بسیار نزدیک شده بود. فلورانس پارلی (Florence Parly)، وزیر دفاع فرانسه، از اقدامات روسیه بهعنوان یک عمل جاسوسی انتقاد کرد. دلیل این امر آن است که فعالان حتی میتوانستند فناوری شکار یا نیزه (harpoon technology) را برای حذف زبالههای فضایی بهعنوان یک خطر بالقوه برای ماهوارههای خود تعبیر کنند.
قابلیت جذب و بمباران سلاح بهعنوان خطر عدم قطعیت
عملیاتهای پهلوگیری و مانورهای مداری نه تنها امکان حذف زبالههای فضایی، بلکه امکان انجام بازرسیهای ماهوارهای را نیز فراهم میآورند. این واقعیت که سامانههایی با چنین قابلیتهایی بهطور عمدی برای فعالیت نزدیک به اشیاء دیگر ایجاد شدهاند، آنها را بسیار مشکلساز کردهاست. بنابراین، در زمینه مقابله ژئوپلیتیک، آنها میتوانند اثرات بیثباتکنندهای بر امنیت فضا داشته باشند زیرا میتوانند در نقش تسلیحات ضد ماهوارهای (ASAT) مورد استفاده قرار گیرند.
بنابراین تصمیمگیرندگان و تحلیلگران سیاسی با این سؤال روبرو هستند که اهداف بازیگران رقیب از این فناوریها چیست؟ آیا آنها در خدمت اهداف تهاجمی و یا دفاعی هستند؟ آیا رقبا آنها را در زمان صلح تحت پوشش غیرنظامی برای اهداف واقعاً مضر توسعه میدهند؟ بنابراین این ابهام ذاتی، زمینه پرورش بیاعتمادی و ناامنی است. واکنشهای افراطی سیاسی میتواند نتیجه این سؤالات باشد و منجر به یک معضل امنیتی شود که کنترل آن سخت باشد.
جوآن جانسون-فریس (Joan Johnson-Freese)، یک محقق در این زمینه، میگوید: «فناوری فضایی بسیار مبهم است و میتواند مشکلات امنیتی را بهوجود آورد. گاهی اوقات، درک ژئوپلتیک از یک تهدید برای تحریک فعالیتهای واکنشی و گران فضایی در کشورهای دیگر کافی است؛ فعالیتهایی که در غیر این صورت ممکن بود غیرموجه تلقی شوند.»
نگرانیهای امنیتی آمریکا
روابط سیاسی ایالاتمتحده با چین و روسیه نمونهای از خطر چنین حرکتی است. از آنجا که اعتماد بین آنها وجود ندارد، گمانهزنیها در مورد نیتهای احتمالی بهسمت بدترین حالت پیش میرود. یلیم پوبلته (Yleem Poblete)، رئیس سابق دفتر کنترل تسلیحات وزارت خارجه ایالات متحده، این وضعیت استثنایی را در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۸ اینگونه بیان کرد: «ما نگران آن چیزی هستیم که بهنظر میرسد رفتار غیر عادی توسط بازرس دستگاه فضایی اعلام شده باشد. ما دقیقاً نمیدانیم آن چیست و هیچ راهی برای تأییدش نیز وجود ندارد. اما مقاصد روسیه در رابطه با این ماهواره نامشخص است و بهطور آشکار پیشرفت بسیار نگرانکنندهای است.»
اظهارات او نشان میدهد که ایجاد نیروی فضایی آمریکا نتیجه سیاسی چنین رفتار غیرمسئولانهای است. با انجام این کار، او از مایک پنس (Mike Pence)، معاون رئیسجمهور ایالات متحده، که تاکید داشت دشمنان ایالاتمتحده یعنی چین و روسیه قبلاً فضا را به یک حوزه جنگی تبدیل کردهاند، دفاع میکند. بااینحال، این واقعیت که ایجاد نیروی فضایی و لفاظیهای سیاسی نگرانیهای امنیتی را افزایش میدهد، توسط هوآ چونینگ (Hua Chunying)، سخنگوی وزارت امور خارجه چین، روشن شدهاست: «ایالاتمتحده فضای ماورای جو را بهعنوان حوزه جدید جنگ توصیف و اعلام کرده که یک نیروی فضایی برای اجرای منظم تمرینهای فضایی ایجاد خواهد کرد که خطرات خلعسلاح فضای خارجی و تبدیل آن به میدان جنگ را بیشتر به واقعیت تبدیل میکند.»
این پرونده در مورد کل قضیه چی میگوید؟ عملیاتهای پهلوگیری فضاپیماها و مانورهای مداری مجهز به ماهوارههای با قابلیت جاسوسی بر امنیت فعالان فضایی تأثیر میگذارد که نباید این مهم دستکم گرفته شود. این یکی از دلایلی است که در حال حاضر کشورها بهصورت روزافزون برنامههای فضایی خود را بر پایه و اساس نظامی شکل میدهند. آنها فضا را بهعنوان منطقه جدیدی از عملیات در کنار هوا، زمین و دریا اعلام میکنند. این پیشرفتها بر اساس واقعیت تهدیدهای درکشده در فضا است.
نشانههای یک معضل امنیتی
اول؛ این مسئله ناشی از احساس نیاز برای تصمیمگیری در حالت عدم قطعیت میباشد. این عدم قطعیت در مورد انگیزههای فعلی و آینده، مقاصد و تواناییهای سایر فعالان در بخش فضایی است. مسئولان امر باید تصمیم بگیرند که آیا پیشرفتهای مشاهدهشده در خدمت اهداف نظامی است یا غیرنظامی و اینکه آیا بازیگران با اهداف دفاعی بهدنبال تحولات نظامی هستند یا اهداف تهاجمی. قصد دفاعی زمانی است که بازیگران بهدنبال افزایش امنیت در یک دنیای نامشخص هستند. از سوی دیگر، اگر بازیگران تلاش کنند تا وضع موجود را به نفع خود تغییر دهند، این یک قصد تهاجمی است.
دوم؛ هنگامی که مشکل اولیه حل شد، فعالان تحتتأثیر قرار گرفته و با معضل تصمیم چگونگی واکنش به موضوع مواجه میشوند. آنها با استفاده از سخنان و برخی تصمیمها میتوانند وضعیت را آرام کنند. اگر کسانی که تحتتأثیر قرار گرفتهاند براساس سوء تعبیر بهنفع یک رویارویی نظامی تصمیم بگیرند، خطر گرایش به خصومت متقابل بهوجود خواهد آمد. چنین نقطه شروعی ممکن است حتی اگر هیچ یک از طرفین آن را در نظر نگرفته باشند، اتفاق بیفتد.
جیمز کلی مولتز (Clay Moltz)، محقق امنیت فضایی، توضیح میدهد: «از آنجایی که تداوم فعالیتها در مدار به سطح مشخصی از تعامل با سایر بازیگران نیاز دارد، رفتار همه نهادهای فضانوردی (دولتها، شرکتها، دانشگاهها، شهروندان خصوصی و کنسرسیومهای بینالمللی) ناگزیر بیش از سایر حوزهها بر امنیت دیگران تاثیر میگذارد.» انتقال این نظریه به واقعیت سیاسی روشن میسازد که شاخصهایی در حال حاضر وجود دارند که میتوانند بر امنیت سایرین اثرگذار باشند.
اول؛ امنیت ملی ایالاتمتحده تا حد زیادی به برنامههای کاربردی ماهوارهای بستگی دارد که ارتباط راهبردی برای رقبای ژئوپلتیک یعنی چین و روسیه دارد. این واقعیت که هر دو بازیگر با هم همکاری نزدیکی دارند تا وضعیت موجود را مطابق با ایدههای خود تغییر دهند، نگرانیهای امنیتی آمریکا را به شدت افزایش میدهد.
دوم؛ افزایش و شدت تنشهای ژئوپلیتیکی آستانه درک بازیگران درگیر را تنظیم میکند. در این زمینه، آنها شواهد مبهمی را بهعنوان نشانهای از این که حالتهای رقیب پرخاشگرانه هستند یا میتوانند در آینده تهاجمی باشند، درک میکنند.
سوم؛ سامانههای ADR و OOS بهنوعی ابهامآفرین هستند. آنها در تشخیص بین اهداف صلحآمیز و مضر، فعالیتهای نظامی و غیرنظامی، اهداف تهاجمی و دفاعی مشکلاتی ایجاد میکنند. دولتها ممکن است در واقع عملیاتهای پهلوگیری و مانورهای مداری را با مقاصد خوب، غیرنظامی و یا دفاعی دنبال کنند. اگرچه این امکان وجود دارد که بازیگران دیگر این رفتار را بهعنوان رفتار ناصحیح یا غیرمسئولانه تفسیر کنند.
بااینحال، بهنظر میرسد که این معضل امنیتی بهشکلی کاهشیافته وجود دارد. دلایل این امر را میتوان در طبیعت محیطی فضا، عوامل فنی و رفتار قدرتهای بزرگ یافت؛ درحالحاضر ما هنوز در وضعیتی هستیم که در آن بهره امنیتی یک کشور تنها با فقدان اندکی از امنیت برای دیگران همراه است که مثال آن میزان تهدید از سوی نیروی فضایی آمریکا میباشد. همزمان، بهنظر میرسد عملیاتهای پهلوگیری و مانورهای مداری چین و روسیه یک تهدید محدود باشد.
ما همچنین میتوانیم فرض کنیم که تحلیلگران قابلیت فنی سلاح ها را در نظر میگیرند. بنابراین اینکه چگونه سامانههای ADR و OOS میتوانند بهطور مؤثر به سلاحهای فضایی تبدیل شوند به عوامل فنی، مقرونبهصرفه بودن استفاده از آنها و نتایج ایجاد امنیت بستگی دارد؛ همانطور که یورگن شیران از دانشگاه هامبورگ توضیح میدهد. علاوهبراین، مانورهای مداری به دورههای طولانی نیاز دارند و بنابراین شناسایی آنها نسبتاً آسان است.
علاوهبراین، مقاصد دفاعی درحالحاضر حتی مزایای امنیتی بیشتری را در فضا نسبت به موارد تهاجمی به ارمغان میآورد که به موجب آن حالت دوم نیز تهاجمی تلقی میشود. از دست دادن زیرساختهای اساسی فضایی بهدلیل درگیریهای نظامی، عواقب جدی برای بشریت خواهد داشت. زبالههای فضایی همچنین نشاندهنده یک مشکل امنیتی برای تمام فعالان عرصه فضا است و احتمالاً در ملاحظات هزینه-منفعت نظامی گنجانده خواهد شد.
جمعبندی
چرا موضوع آگاهی از وضعیت جهانی عرصه فضا تا این حد مهم است؟ ابهام سامانههای ADR و OOS معضل تفسیر و واکنش را برای فعالان درگیر ایجاد میکند. این واکنشها در نهایت امنیت در فضا را بهطور مثبت یا منفی تحتتأثیر قرار میدهند. در این مورد شواهدی هست که به توسعه منفی اشاره دارد. بهمنظور کنترل یا غلبه بر معضل امنیتی موجود، همدلی در میان تصمیمگیرندگان سیاسی بیش از همه مورد نیاز است. بااینحال، در سیاست بینالملل تصمیمات اغلب براساس محاسبات عقلانی هستند که باعث میشود همدلی در پسزمینه قرار گیرد. زیرساختهای آگاهی موقعیتی فضا میتوانند این شکاف را از بین ببرند.
از طریق زیرساختهای آگاهی وضعیت فضایی جهان، رفتار مسئولانه میتواند بهعنوان یک هنجار بینالمللی ایجاد شود. از سوی دیگر، رفتار غیرمسئولانه در فضا میتواند توسط یک شبکه پایش مشترک بهتر شناسایی شود. این زیرساختها همچنین پتانسیل ایجاد انگیزههای مثبت برای شفافیت و اعتماد بیشتر را دارند. در دراز مدت، این امر نقطه شروع بهتری را برای همکاری بینالمللی و مذاکرات کنترل تسلیحات فراهم میکند.