درباره هری آلن مرد ناشناخته تاریخ فضانوردی
سیروس برزو: در تاریخ فضانوردی چه بسیار افراد که با ارائه ایدههای کلیدی، تاثیر بسیار مهمی داشتهاند اما کمتر آنها را میشناسیم. یکی از این افراد هری جولیان آلن (Harry Julian Allen) است که به اسم هاروی آلن (Harvey Allen) هم شناخته میشود. هری آلن مهندس هواپیما بود که مدتی مدیریت مرکز تحقیقات ایمز (Ames Research Center) سازمان فضایی آمریکا، ناسا٬ را هم بر عهده داشت.
اگر نگاهی به طرحهای اولیه فضایی سرنشیندار دهه ۱۹۵۰ چه در آمریکا و چه در شوروی بیندازیم متوجه میشویم که همه سفینهها «بالدار» بودهاند. اما ناگهان در اواخر دهه ۱۹۵۰ اینگونه سفینهها بکلی کنار زده شد و سفینههایی با شکلهای متفاوت ظهور کرد. این تغییر راهبردی مدیون هری آلن مهندس هوانوردی مرکز تحقیقات ایمز است.
در آن سالها، کارشناسان هوانوردی بشدت درگیر محاسبه و بحث درباره بازگشت سفینههای فضایی از مدار به زمین بودند. این درست است که پرتاب یک سفینه فضایی نیازمند داشتن شکل آیرودینامیک مثل هواپیما است اما بازگشت سازهای مثل هواپیما از مدار به زمین با فناوریهای آن دوران کار راحتی نبود. در این بین، هری آلن طرحی کاملا متفاوت ارائه داد که به «نظریه دماغه پهن» (Blunt Body Theory) معروف شد؛ نظریهای که تا به امروز قانون سفینههای فضایی برای ورود به جو است.
آلن در ۱ آوریل ۱۹۱۰ در شهر میوود (Maywood) ایالت ایلینویز (Illinois) آمریکا متولد شد. او در دانشگاه استنفورد (Stanford University) تحصیل کرد. در سال ۱۹۳۲ کارشناسی مهندسی و در سال ۱۹۳۵ در رشته مهندسی هوانوردی فارغ التحصیل شد. در سال ۱۹۳۶ به آزمایشگاه هوانوردی لانگلی (Langley Aeronautical Laboratory) کمیته مشورتی هوانوردی آمریکا ناکا (National Advisory Committee for Aeronautics /NACA) پیوست. در سال ۱۹۴۰ به آزمایشگاه تحقیقات ایمز رفت؛ جایی که به عنوان رئیس بخش آیرودینامیک نظری شروع به کار نمود. از سال ۱۹۴۵ رئیس بخش تحقیقات سرعت بالا شد و از سال ۱۹۵۹ به عنوان معاون بخش فناوری فضایی و در نهایت از سال ۱۹۶۵ به عنوان مدیر مرکز انتخاب گردید؛ سمتی که تا سال ۱۹۶۹ ادامه داشت.
آلن به طیف گستردهای از تحقیقات آیرودینامیک علاقهمند بود و در زمینه سرعتهای زیرصوتی، صوتی و فراصوت به مطالعه پرداخت. هنگامی که آمریکا علاقهمند به طراحی موشکهای بالستیک شد، آلن تحقیقات خود را در زمینه پویایی و ترمودینامیک بازگشت جو و همچنین اثرات تابش و شهاب سنگها بر روی وسایل نقلیه فضایی آغاز کرد. مهمترین نقش او در این زمینه، ایدهای برای بازگشت سفینههای فضایی بود که به عنوان «نظریه دماغه پهن» شناخته شد.
تا آن زمان تصور میشد که سفینه یا موشکهای بالستیک که شکل آیرودینامیک برای پرتاب داشتند، در بازگشت با دماغههای آیرودینامیک مخروط شکل و بالههایی بسیار باریک وارد جو شوند. این کار منجر به مشکلات فنی زیادی از جمله انتقال حرارت فوقالعاده زیاد به کل بدنه میشد.
برای کارشناسان آیرودینامیک، وزن و نیروی پسا همیشه مشکل بزرگی بشمار میرفت٬ گرمای بسیار زیاد که ممکن بود باعث ذوب شدن سفینه شود. بر خلاف نظریههای رایج، آلن میگفت حرارت ناشی از سرعت مافوق صوت آنقدر زیاد است که باید ایده شکل آیرودینامیک معمول را به دور ریخت. او طرحی کاملا متفاوت با نظریههای رایج را که مبتنی بر پوزه باریک و بالکهای ظریف بود ارائه داد؛ طرحی که بر «دماغه پهن» استوار بود. در این طرح، سفینه در زمان ورود به جو نه از طرف باریک، بلکه از سمت پهن و با کمک یک «سپر حرارتی» وارد جو میشد. به عبارت دیگر٬ سفینه نه از سمت نوک بلکه با کف وارد جو میشد.
در طرح آلن، نه فقط بار گرمایی در بخش ورودی (کف سفینه) بلکه میزان گرمای بدنه و نوک سفینه هم هنگام ورود به جود مورد نظر بود. این نظریه منجر به طراحی سپرهای گرمای تابشی گردید که در بازگشت سفینه به جو زمین، محافظت از فضانوردان را به عهده داشتند.
در آغاز، از نظریه او استقبالی نشد اما در بین کارشناسان تراز اول آن دوره، ماکسیم فاژه (Maxime Faget) متوجه اهمیت آن شد و از آلن حمایت کرد. در لانگلی ۶ نفر با آلن همکاری کرده و روی شکلهای مختلف یک سفینه سرنشیندار کار کردند و به زودی شکل مورد نظر را برای ناو سرنشیندار مرکوری (Mercury) به دست آوردند. این سفینه بعدها ۶ فضانورد آمریکا را به فضا برد. از نظریه آلن در برنامههای جمینی (Gemini) و آپولو (Apollo) هم استفاده شد.
هری آلن در ۲۹ ژانویه ۱۹۷۷ درگذشت اما تا آن زمان توانسته بود عناوین و افتخارات زیادی به دست آورد که از جمله میتوان به عضویت پژوهشگاه هوا و فضانوردی آمریکا، عضویت انجمن سلطنتی هوانوردی انگلیس، عضویت آکادمی ملی مهندسی امریکا، جایزه سیلوانوس آلبرت رید از موسسه علوم هوافضا، مدال خدمات سازمان هوانوردی آمریکا و مدال ناسا برای پیشرفت علمی استثنایی اشاره کرد.