پایان غمانگیز یک ایده جدید
پیشبینی کردن برخی اتفاقات چندان خوشایند نیست؛ خصوصا هنگامی وقوع آنها محتملتر میشود.
بر اساس مقالهای که اخیرا توسط خبرگزاری رویترز منتشر شده است، شرکت استراتولانچ (Stratolaunch) در شرف تعطیل شدن و فروش داراییهای خود قرار دارد. اینکه آیا این خبر به معنی فروش هواپیمای رکوردشکن استراتولانچ میباشد یا خیر هنوز مشخص نیست اما تصور پیدا شدن خریداری برای هواپیمایی به این عظمت، یا موزهای که بتواند آن را درون خود جای دهد دشوار است. این اتفاق را میتوان پایانی غمانگیز برای یک پروژه شگفتانگیز قلمداد کرد. هرچند بسیاری از مردم انتظار موفقیت استراتولانچ را نداشتند. این پروژه به نظر ایدهای از یک میلیاردر بود که آنقدر وضع مالی خوبی داشت که نگران بقا در بازار نباشد. وقتی که پل الن (Paul Allen) میلیاردر و موسس این شرکت در سال گذشته از دنیا رفت، برخی کارشناسان اعتقاد داشتند که افراد مورد اعتماد وی هواپیما را ساخته و پرواز داده و سپس شرکت را تعطیل میکنند؛ اتفاقی که اکنون در حال وقوع است.
شرکت استراتولانچ در سال 2011 تاسیس شد و طی 7 سال گذشته اصطلاحا به ازای هر 2 قدم رو به جلو، یک یا دو قدم رو به عقب برداشته و در حال درجا زدن بوده است. در اواخر سال 2012، استراتولانچ و اسپیس ایکس (SpaceX) به عنوان دو شریک اصلی ساخت سامانه پرتابهای هوایی راه خود را از هم جدا کردند. در ابتدا قرار بود اسپیس ایکس وظیفه توسعه ماهوارهبری را بر عهده داشته باشد که قرار بود از هواپیمای غولپیکر استراتولانچ با نام راک (Roc) رها شود و محمولهها را به مدار زمین بفرستد. پس از جدایی اسپیس ایکس، این شرکت به دنبال جایگزینی یکی از شرکتهای رقیب با نام اوربیتال (Orbital Sciences) با اسپیس ایکس رفت. یکی از مقامات استراتولانچ در آن زمان اعلام کرد که جدایی دو شرکت به مسائل فنی مرتبط با سازگار کردن ماهوارهبر و هواپیما مرتبط بوده است اما واضح است که مسئله دیگری در میان بوده است. در واقع اگر اسپیس ایکس ماهوارهبر هواپرتاب را برای استراتولانچ توسعه میداد، یک رقیب برای ماهوارهبرهای سری فالکون خودش ایجاد میکرد.
به هر شکل اوربیتال جایگزین اسپیس ایکس شد و این شرکت با آنکه به واسطه توسعه حامل فضایی هواپرتاب پگاسوس (Pegasus) اطلاعات مناسبی در این زمینه داشت، نتوانست ماهوارهبر اختصاصی مناسبی برای استراتولانچ طراحی کند. پس از مدتی مطالعه، قرار شد که در هر پرتاب به جای یک ماهوارهبر بزرگ، سه ماهوارهبر کوچک پگاسوس توسط هواپیمای راک حمل شود. اما با توجه به اینکه هر دو یا سه سال یک مشتری برای ماهوارهبر پگاسوس پیدا میشد، پیدا کردن سه مشتری برای پرتاب همزمان این سه ماهوارهبر توسط راک، غیرممکن به نظر میآمد. در همین حین، اوربیتال ساینسز به اوربیتال ای تی کی (Orbital ATK) تغییر نام داد و سپس زیرمجموعه نورثروپ گرومن (Northrop Grumman) شد و سپس شایعاتی مبنی بر استفاده از یک ماهوارهبر دیگر برای استراتولانچ مطرح گردید.
وقتی در سال 2011 آلن برنامه خود را برای ساخت هواپیمای استراتولانچر مطرح نمود، باعث به وجود آمدن سوالاتی در میان تحلیلگران و خبرگزاریها شد. بسیاری پیشبینی کردند که چالشهای فنی متعدد در مسیر توسعه این روش پرتاب منجر به قیمت بالای آن در بازار پرتاب خواهد شد. این باعث شد که مردم دنبال دلیلی منطقی برای پروژه آلن بگردند و برخی حتی تئوریهای توطئه مطرح کنند. به عنوان مثال برخی اعتقاد داشتند که این پروژه، پوششی برای پرتاب مخفیانه ماهوارههای جاسوسی به فضا میباشد. البته این نظریه واقعا منطقی نبود چرا که پرتاب بزرگترین هواپیمای جهان با یک ماهوارهبر متصل به آن را نمیتوان مخفیانه دانست.
علاوه بر چالشهای توسعه ماهوارهبر مربوطه، محدودیتهایی نیز در ارتباط با پرتابهای هوایی وجود دارد. طی 60 سالی که از عصر فضا میگذرد، تنها شرکتی که به انجام پرتابهای هوایی نزدیک شده است ویرجین اوربیت (Virgin Orbit) میباشد که یک هواپیما را از صفر طراحی نکرده، بلکه قصد دارد از هواپیمای بوئینگ 747 برای پرتاب هوایی محمولههای فضایی استفاده کند. یکی از مشکلاتی که در این زمینه وجود دارد این است که به خاطر محدودیت توان هواپیما در حمل وزن و ابعاد ماهوارهبر، ارتفاع قابل دستیابی توسط ماهوارهبر محدود میشود. مشکل دیگر این است که مرکز کنترل ماهوارهها روی زمین ثابت هستند و امکان ارتباط با ماهواره را تنها در گستره محدودی از پرواز هواپیما دارند. سومین مشکل این است که به عقیده برخی مهندسین، نیرویی که ماهوارهبر رهاشده از هواپیما برای پرواز به سمت جو نیاز دارد، از نیروی مورد نیاز هنگام پرتاب از روی سکوی پرتاب زمینی بیشتر است.
بنابراین پل آلن در حال ساخت یک هواپیمای بزرگ و یک ماهوارهبر غولپیکر بود که اصولا کار بسیار جالبی است اما منطقی نیست مگر اینکه وی شخصیت منفی یک فیلم اکشن هالیوودی باشد! اما وقتی که فردی وضع مالی بسیار خوبی داشته باشد تعاریف منطق برای وی تغییر میکند. اصلا اگر قبول کنیم که وی پروژه را بیشتر برای خودنمایی (و نه سود اقتصادی) کلید زده است، توسعه استراتولانچر شکل منطقیتری به خود میگیرد. شاید آلن هم مانند دیگر ثروتمندان، دنبال اسباببازیهای گرانقیمتی برای چشم و هم چشمی بوده باشد. اما به جای بزرگترین جت شخصی یا گرانترین خودروی جهان، وی بزرگترین هواپیمای جهان را انتخاب کرد که از قضا قادر به پرتاب ماهوارهبر نیز میباشد. طول بالهای (فاصله نوک بالهای راست و چپ از هم) این هواپیما به اندازه یک استادیوم فوتبال آمریکایی، یعنی ۱۱۷ متر است. این در حالی است که همین شاخص در آنتونوف An-225 Mriya که تاکنون بزرگترین هواپیمای جهان بود، حدود ۸۸ متر است. راک با وزنی معادل ۲۲۷ تن، قادر است وزنی بیش از دو برابر وزن خود را حمل کند. این هواپیما همه وزن بسیار سنگینش را بر روی ۲۸ چرخ و محموله ماهوارهبر خود را نیز با بهرهگیری از ۶ موتور بزرگ ۷۴۷، حمل میکند. به هر حال پل الن در سال ۲۰۱۸ به خاطر ابتلا به بیماری لنفوم غیرهوجکینی درگذشت و نتوانست شاهد پرتاب هواپیمایش باشد.
یک ضرب المثل در کسب و کار فضایی وجود دارد که میگوید: «بهترین راه برای کسب درامدی کوچک در صنعت فضایی، شروع با ثروتی بزرگ است.» شرکتهایی مثل بلو اوریجین (Blue Origin) و بیگلو (Bigelow Aerospace) بعد از تقریبا 20 سال هنوز به سوددهی نرسیدهاند. این شرکتها نیز ادعا میکنند که به دنبال بازار تجاری هستند اما نمیتوان با قطعیت گفت که آنها نیز مثل استراتولانچ تنها حاصل رویاپردازی یک میلیاردر نیستند. به هر حال به نظر میرسد قرار است ایده جالب این شرکت به تاریخ بپیوندد و دیگر میلیاردری نیست که پشتیبان آن باشد.