تب طلا در فضا؛ رقابتی که منظومه شمسی را تا پنج قرن آینده تهی از منابع خواهد کرد
پژوهشگران در مطالعهای ثابت کردهاند با اعمال نرخ رشد ۵ درصدی برای اقتصاد صنعت فضایی جهان، تنها کمتر از پنج سده تا تاراج منظومهی شمسی فاصله داریم.
پیشتر، دونالد ترامپ (Donald Trump)، رئیسجمهور آمریکا، از برنامه خود برای فرستادن انسان به ماه در پنج سال آینده سخن گفته بود و بهتازگی نیز با انتشار توییتی خبر اختصاص بودجهای ۱.۶ میلیارد دلاری به این پروژه، سعی کرد تصمیم ایالات متحده برای عملیسازی این رؤیا را جدی نشان دهد. چه او موفق شود چه نشود، اقدامات سایر کشورها نظیر فرود موفقیتآمیز سطحنشین چین روی نیمه پنهان ماه، بررسی طرح اخیر آژانس فضایی اروپا برای احداث دهکده قمری و نیز برنامه هزاران شرکت خصوصی که مشغول آمادهسازی برای انجام سفرهای فضایی در ابعادی وسیع هستند، همگی نشان میدهد گویی پروژهی بازگشت انسان به ماه را تمام جهان باجدیت دنبال میکنند.
با این اوصاف، آیا این ایدهی خوبی است؟ مطالعهای جدید نشان میدهد برای پیشگیری از فرسودگی منابع طبیعی در منظومه شمسی، بشر باید خود را به بهرهبرداری از تنها یکهشتم منابع موجود محدود کند. همانطورکه ممکن است بهزودی موج جدیدی از تب طلا در ماه را شاهد باشیم، میتوان اینگونه تصور کرد گویا قرار است این نظریه زودتر از آنچه فکر میکنیم، به بوته آزمایش گذاشته شود؛ چراکه کره ماه اولین و در دسترسترین هدف برای مطالعهرفتار ما درزمینه منابع فضا خواهد بود.
دلیل این موضوع به مفهومی بازمیگردد که بهنام زمان دو برابرشدن شناخته میشود؛ یعنی مقدار زمان لازم برای دو برابرشدن یک مقدار. بهعنوان مثال، اقتصاد دارای رشد سالیانه ۱۰ درصدی در مدت ۷.۳ سال، ارزش دوبرابری پیدا خواهد کرد. زمانیکه درباره فضا صحبت میکنیم، تنها گذر سه دوره از زمان دو برابرشدن کافی است که از میزان یک هشتم مجاز به آستانه ۱۰۰ درصدی برسیم.
بشر باید خود را به بهرهبرداری از تنها یکهشتم از منابع فضایی موجود محدود کند
بهعبارتدیگر، وقتی به نقطهای برسیم که در آن یکهشتم از منابع منظومه شمسی را مصرف کردهایم، تنها سه بار زمان دو برابرکردن کافی است که سایر منابع را هم مصرف کنیم. با درنظرگرفتن نرخ متوسط ۳.۵ درصدی درباره رشد سالیانه مصرف منابع فضایی، پس از گذشت ۴۰۰ سال خواهیم توانست به آستانه مجاز یکهشتمی برسیم. بااینحال، نکته شگفتانگیز اینجا است که در این مرحله، تنها کمتر از ۶۰ سال طول خواهد کشید تا باقیمانده منابع موجود در منظومه شمسی را نیز مصرف کنیم. این بهمعنای بُروز معضل بزرگی برای آینده اقتصاد فضایی است و البته در آن زمان، دیگر فرصت چندانی برای یافتن راهحل نخواهیم داشت.
نمونهای از تجهیزات فرضی برای استخراج منابع سیارکها
بنابراین، این مقاله پیشنهاد میکند هفت هشتم باقیمانده از منابع منظومه شمسی باید بهعنوان طبیعت وحش و دستنخورده باقی بماند. این نواحی برای اکتشاف انسانها مجاز خواهند بود؛ اما حق بهرهبرداری در آنها وجود نخواهد داشت.
منابع ماه
ماه برای بهرهبرداری علمی و استخراج ظرفیت فراوانی دارد. بااینحال، این منابع به صورت یکنواخت توزیع نشدهاند. برای مثال، آب کالایی ارزشمند است که میتوان از آن برای کشت محصولات، تولید سوخت موشک، تأمین هوای تنفسکردنی و البته مصرف آشامیدنی استفاده کرد.
تصور بر این است که آب در ماه باید بهصورت مخلوط یخ با رگولیت (خاک ماه) و اکثرا در مناطق قطبی آن وجود داشته باشد؛ یعنی مناطقی نظیر حفرههای سطحی ماه که بهطوردائم دور از تابش مستقیم نورخورشید قرار گرفتهاند. این قضیه باعث شده آب در آنجا منبعی محدود و البته تجدیدناپذیر محسوب شود. همچنین، منابع ارزشمند دیگری نظیر تیتانیوم در ماه وجود دارند که آنها هم بهصورت یکنواخت توزیع نشدهاند.
قله کوه مستقر در دهانه تیکوی ماه میتواند چشمانداز آینده صنایع استخراج روی این قمر باشد
مسلما برای فرآوری این منابع، به انرژی نیاز خواهیم داشت. فراوانترین شکل انرژی در سطح ماه نورخورشید است و تولید این انرژی خورشیدی نیز فقط در چند ناحیه ویژه توجیه دارد. روی تعداد محدودی از قلههای کوهستانی در نزدیکی قطبها، نحوهی جهتگیری و چرخش ماه بهگونهای است که خورشید هرگز غروب نخواهد کرد. این بهمعنای وجود منبع انرژی بیوقفه و تمامنشدنی است.
از دیدگاه علمی، نیمه پنهان ماه محل بسیار مناسبی برای استقرار رصدخانههای رادیویی است که بهدلیل داشتن کمترین حجم نویز، برای مطالعات مربوط به روزهای اولیه پیدایش کیهان اهمیت فراوانی دارد. این در حالی است که یونوسفر زمین حتی کوتاهترین فرکانسهای رادیویی را نیز سد میکند و این به ایجاد نویز مزاحمی منجر خواهد شد که انجام چنین مطالعاتی را روی زمین ناممکن میکند.
ابهام حقوقی
احتمال میرود بهزودی، رقابت شدیدی بر سر استفاده از منابع ماه میان کشورهای جهان شکل گیرد. چطور میتوان تعیین کرد کدام کشور صاحب کدام بخش است؟ درحالحاضر، مطابق مفاد پیمان فضایی، هیچکس حق ادعای مالکیت بر هیچ نقطهای از فضا را ندارد. در متن این پیمان بهوضوح آمده است: «فضا مشمول هیچگونه ادعای مالکیتی ملل نخواهد شد و اکتشاف و استفاده از فضای خارجی باید با هدف منافع تمامی کشورها انجام گیرد و در مالکیت تمامی نسل بشر باشد.»
شایان ذکر است البته تمام کشورها نیز این پیمان را امضا نکردهاند. در سال ۲۰۱۵، ایالات متحده قانون رقابت تجاری فضا را تصویب کرد که در میان سایر موارد، به شهروندان آمریکایی اجازه میدهد در اکتشاف و بهرهبرداری از منابع فضایی (نظیر آب و مواد معدنی) مشارکت کنند. این در حالی است که قانون بهوضوح تأکید کرده فضای خارجی قلمروی مستقل نیست. چگونه باید پذیرفت اقدام یکی از شرکتهای خصوصی در بهرهبرداری از منابع فضایی میتواند در جهت منافع تمامی کشورها باشد؟ اگر بپذیریم فضا یا حداقل یک هشتم از آن به معنای واقعی کلمه متعلق به تمامی انسانها است، آیا این بدان معنا نیست که منابع موجود در این بخش از فضا نیز باید متعلق به همگان باشد؟
بیایید آنطورکه این مقاله پیشنهاد کرده، فرض کنیم توافقی بینالمللی برای محدودکردن فعالیتهای توسعهای بشر در فضا وضع شود. واضح است ابتدا کشورهای ثروتمند یا شرکتهای قدرتمند خواهند بود که به ماه میرسند و منابع آن را استخراج خواهند کرد. وقوع این سناریو پیش از این نیز سابقه داشته است.
شواهد نشان میدهد کشورها در عمل به مفاد پیمان فضایی متعهد نیستند
اینجا روی زمین نیز کاوش عمیق در آبهای بینالمللی، فرصت کسب ثروتی بادآورده را فقط برای کسانی فراهم کرد که توانایی بهرهبرداری از آن را داشتند. بااینحال، برخی بر این باورند که حالا عواقب این اقدامات در تخریب زیستمحیطی این بسترها گریبانگیر ما شده است. بههمینترتیب، اقدامات تعدادی از کشورها در دریای جنوبی چین به وضوح نشان داد وقتی صحبت از ثروتهایی هنگفت باشد، زیرپاگذاشتن توافقات بینالمللی یا رأی محاکم قضایی برای کشورهای قدرتمند چقدر ساده است. این قضیه میتواند به راحتی بسیاری از کشورها نظیر ایالات متحده و سازمانهایی خصوصی مستقر در ماه را نیز شامل شود.
آغاز رقابت برای استخراج منابع ارزشمند میتواند در پنج سده، منظومه را تهی کند
آیا این پیشبینی دور از ذهن است؟ همانطورکه این مقاله نیز استدلال میکند، ما انسانها در درک اثرهای ناشی از رشد نمایی در بلند مدت ناتوان هستیم. در سال ۲۰۱۸، ارزش بخش فضا در جهان به ۳۶۰ میلیارد دلار میرسید و پیشبینی میشد سالیانه بهاندازهی ۵.۶ درصد رشد کند و در سال ۲۰۲۶، دو سال پس از برنامه ترامپ برای بازگشت به ماه، این ارزش به ۵۵۸ میلیارد دلار خواهد رسید. اگر فرض کنیم این رشد سالانه ۵ درصدی ادامه داشته باشد، آنگاه تنها در یک قرن، ارزش بخش فضایی جهان به ۱۳۰ برابر مقدار فعلی خود و در دو قرن، به ۱۷ هزار و ۳۰۰ برابر مقدار فعلی آن خواهد رسید و حتی ممکن است از ارزش کل اقتصاد زمین نیز پیشی بگیرد.
بخش عمدهای از این ثروت آینده میتواند ناشی از استخراج منابع، بهویژه در سیارکها و ماه باشد. این مقیاس زمانی چندان بزرگ نیست و تنها معادل عمر چند نسل از ما خواهد بود. هنوز نمیتوان دربارهی قطعیبودن حفظ این نرخ رشد با اطمینان اظهارنظر کرد؛ اما با توجه به سوابق گذشته، ردکردن آن نیز چندان غیرمنطقی به نظر نمیرسد.
اغلب گفته میشود «تملک نه دهم قانون است». حال که در شُرُف آغاز فصل تازهای از اکتشافات خود در فضا هستیم، باید بیشتر مراقب اشتباهاتی باشیم که تاکنون در زمین مرتکب شدهایم؛ چراکه تب طلایی تازهای در پیش است.