چهل و یکمین فضانورد شوروی

0 608

سیروس برزو: والری ریومین (Valery Ryumin)، چهل و یکمین فضانورد شوروی و دارای دو مدال قهرمان اتحاد شوروی، در ۱۶اوت ۱۹۹۳ در کامسامولسک آمور در ناحیه خاباروفسک روسیه به دنیا آمد .کالج فنی کالنینگراد (Kaliningrad ) را در سال ۱۹۵۸ با درجه مهندسی مکانیک به پایان رساند . مهندسی دوم خود را در سال ۱۹۶۶ در رشته هدایت سامانه‌های فضایی از دانشگاه مهندسی جنگل مسکو گرفت . بلافاصله پس‌ازآن در دفتر طراحی تجهیزات فضایی انرگیا (Energia) که در آن زمان دفتر طراحی شماره-1 نامیده می‌شد مشغول به کار گردید.
در ۱۰۷۳ به جرگه فضانوردان پیوست. نخستین مأموریتش با سایوز-۲۵ (Soyuz-25) به همراه کاوالیونک ( Vladimir Kovalyonok) در ۱۹۷۷ ناموفق بود اما پس‌ازآن ۲مأموریت موفق با سایوز و یک پرواز با شاتل فضایی داشت و جمعاً  ۳۷۱روز و ۱۷ساعت و ۲۴دقیقه‏ از عمرش را در مدار زمین گذرانده است.
وی بعد از سفر سوم مدیریت برنامه سالیوت -۷ (7-Salyut) و ایستگاه مداری میر (Mir) را بر عهده داشت و به‌تدریج به یکی ‏از مسئولان بلندپایه سازمان فضایی روسیه تبدیل شد و نقش مهمی در بستن قرارداد ایستگاه فضایی بین‌المللی (ISS) و برنامه‌ریزی برای این طرح بزرگ همکاری بین سازمان فضایی روسیه (Roscosmos) و ناسا (NASA) داشت. آخرین سفر فضایی خود را در ۱۹۸۸ انجام داد . پس از بازگشت از این پرواز به‌کلی از پروازهای فضایی کناره‌گیری کرد و اینک به‌عنوان مشاور عالی روسکاسموس ایفای نقش می‌کند.

از کی با فضانوردی آشنا شدید؟
برای من فضا از کار در دفتر طراحی تجهیزات فضایی انرگیا شروع شد. با ایستگاه فضایی، به‌اصطلاح «از نقطه صفر» و هنگامی آشنا شدم که چنین ایستگاهی وجود خارجی نداشت. در اوایل سال ۱۹۷۰ نخستین سالیوت‌ها طرح‌ریزی می‌شد و در آوریل سال ۱۹۷۱ اولین ایستگاه پرواز کرد. طی این‌یک سال و نیم در دفتر طراحی، و بعد در کارخانه و پایگاه پرتاب‌های فضایی کارهای زیادی صورت گرفت. در آن تاریخ من در سمت معاون سرمهندس طراح کار می‌کردم.
 از چه زمانی وارد گروه فضانوردان شدید؟
پس از گذشتن از آزمایش‌های متعدد پزشکی سرانجام در ۲۷مارس ۱۹۷۳ به‌عنوان فضانورد آزمایشی پذیرفته شدم تا دوره دوساله آموزشی را ببینم. این دوره در حقیقت نه‌فقط جنبه آموزشی دارد بلکه راهی است برای آزمایش توانایی‌های بدنی، علمی و روانی داوطلب. خیلی از نامزدهای فضانوردی در همین مرحله کناره‌گیری می‌کنند و یا ممکن است تحمل تمرین‌های سخت را نداشته باشند و بدنشان آسیب ببیند و پزشکان اجازه سفر به فضا را به آن‌ها ندهند.
از چه زمانی آموزش مستقیم برای پرواز مداری را شروع کردید؟
از در سپتامبر ۱۹۷۵من و ولادیمیر کاوالیونک برای کار در ایستگاه مداری سالیوت۶  انتخاب شدیم. سالیوت۶ در ۲۹سپتامبر ۱۹۷۷ از ایستگاه فضایی بایکونور به فضا پرتاب شد. این ایستگاه نسبت به ایستگاه‌های مداری قبلی تفاوت‌ها اساسی داشت: دارای دو سکوی الحاق ، مخزن سوخت باقابلیت سوخت‌گیری مجدد و اتاقک ویژه راهپیمایی فضایی بود. برای حمل بار به آن، یک ناو بدون سرنشین باربری به نام پروگرس (Progress) طراحی گردد. همراه با گروه ما سه دسته دو نفره دیگر هم آموزش می‌دیدند. قرار بود من و کاوالیونک به‌عنوان گروه اصلی رکورد اقامت فضانوردان اسکای لب را بشکنیم و آن سه گروه هم به‌نوبت در فاصله‌های مختلف به‌عنوان مهمان به دیدن ما بیایند و یک‌هفته‌ای در ایستگاه باهم فعالیت کنیم. سپس به زمین برگردند.
اما شما نتوانستید کار را به انجام برسانید…
متأسفانه، ۹اکتبر ۱۹۷۷ من و کاوالیونک با سایوز-۲۵ از پایگاه فضایی بایکونور ناو کیهانی به پرتاب شدیم. بعدازآن که سفینه ما به مدار تعیین‌شده قرار گرفت، به‌طور خودکار چند مانور انجام داد و به‌طرف ایستگاه راه افتاد. تقریباً یک شبانه‌روز بعد از پرتاب، ایستگاه را دیدیم. در فاصله صدمتری کوالنک هدایت دستی سفینه را بر عهده گرفت و آن را به سالیوت نزدیک کرد. در فاصله ۵۰ متری سالیوت۶ متوجه شدیم داریم سفینه در زاویه درست وارد نمی‌شود. مجبور شدیم ترمز کنیم و ایستگاه فضایی را دور بزنیم. دفعه بعد سفینه توانست در نقطه اتصال عمل کند و ضربه کوچکی وارد کرد اما چراغ اتصال روشن نشد و ما  متوجه شدیم ناو کیهانی خیلی آهسته از ایستگاه فضایی دور می‌شود. وقتی به سی متری ایستگاه رسیدیم یک‌بار دیگر برای اتصال به آن نزدیک شدیم.  این بار نیز اتصال انجام نشد و ما به فاصله ۲۰متری ایستگاه برگشتیم. تنها ۱۰-۱۵کیلوگرم سوخت باقی‌مانده بود. 
طبق قوانین باید همه کار را متوقف می‌کردیم و برای بازگشت به زمین آماده می‌شدیم.در این زمان ارتباط با زمین قطع بود. من به والری نگاه کردم  و گفتم بیا برای سومین بار عملیات تکرار کنیم چون هنوز در  بخش ذخیره سوخت وجود داشت و می‌شد برای فرود از امکانات اضطراری استفاده کرد. او هم حرف مرا قبول کرد. نزدیک شدن خیلی خوب‌صورت گرفت اما کوشش برای اتصال بازهم بی‌فایده بود. ضربه اتصال به ایستگاه، سفینه را ۸ تا ۶ متر عقب راند. سوخت منبع اصلی کاملاً تمام شد. راه دیگری جز بازگشت نداشتیم.
در موقع فرودهم مشکل پیدا کردیم چتر نجات به‌موقع باز نشد. طبق برنامه، چتر نجات ذخیره باید ۵۰ثانیه بعد از باز نشدن چتر اصلی عمل می‌کرد. در این زمان، فاصله با زمین ۵.۴کیلومتر بود اما چتر ذخیره هم باز نشد. ما خیلی ترسیدیم. احساسی که قبل از مرگ به انسان دست می‌دهد را داشتیم. ناگهان ما لرزشی احساس کردیم و بعد چتر نجات اصلی باز شد. تازه متوجه شدیم که اطلاعات داده‌شده به ما غلط بوده و چتر سفینه به‌موقع عمل کرده است. این اشتباه دقایق وحشتناکی را برای ما به وجود آورد.
در بررسی‌های کارشناسی، گروه دولتی نتوانست دلیل عدم اتصال را روشن کند چون بخش الحاق در قسمتی از سفینه قرار داشت که به زمین برنمی‌گشت.


سفر دوم شما همراه با سختی‌ها اما موفقیت‌آمیز و درخشان بود. شما  و ولادیمیر لیاخف توانستید کار بغرنج جدا آنتن ده متری رادیوتلسکوپ را که به دیوار خارجی گیرکرده بود را انجام دهید. 
بله مأموریت ما با ۲۵فوریه سال ۱۹۷۹ با پرتاب ناو کیهانی سایوز۳۲ شروع شد. یک شبانه بعد سفینه‌مان را به ایستگاه سالیوت۶ متصل کردیم و کار در آن شروع شد. ما برنامه فشرده و زیادی داشتیم. از کارهای تعمیری و ترمیمی گرفته تا برنامه وسیع تحقیقات علمی ازجمله ایجاد یک باغچه فضایی که در آن پیاز، سیر، خیار ، گوجه‌فرنگی، فلفل، توت‌فرنگی و تربچه کاشتیم. گرچه متأسفانه به محصول دهی نرسید تمام گیاهان در مراحل مختلف رشد پژمرده شدند.
در آوریل ما منتظر گروه مهمان بودیم. روز ۱۰آوریل ۱۹۷۹ سایوز۳۳ به فضا پرتاب شد. این ناو نیکلای روکاویشینکف مهندس طراح و کیهان‌نورد باسابقه و گئورگی ایوانف فضانورد بلغارستان را به مدار زمین می‌آورد. 
هدف از این پرواز اتصال سایوز۳۳ با ایستگاه مداری سالیوت۶ و انجام آزمایش‌های مشترک با ما بود. ۲۴ساعت از پرتاب سفینه گذشته بود و تمامی دستگاه‌ها نشان می‌دادند کار با موفقیت و طبق برنامه پیش می‌رود. اما ناگهان همه‌چیز به هم خورد و موتور سفینه از کار افتاد. تلاش چندباره  به‌جایی نرسید و مرکز هدایت پرواز به آن‌ها دستور بازگشت داد. 
ناو کیهانی سایوز۳۲ همان نوع موتوری را داشت که در سایوز۳۳ بکار رفته بود و در قابلیت کار آن شک به وجود آمد. کارشناسان تصمیم گرفتند سایوز۳۲ بدون سرنشین فرود آید و برای بازگشت ما به زمین، یک ناو سایوز، به‌طور خودکار بفرستند که موتور آن در زمین کاملاً کنترل و بررسی و تکمیل باشد. در ۱۳ژوئن سایوز۳۲ از ایستگاه جدا شد و به زمین بازگشت. 
در ۳۰ژوئن ناو باربری پروگرس۷ به ایستگاه رسید که در عرشه تلسکوپ رادیویی «ک.ر.ت-۱۰» را آورد. تلسکوپ قطر ۱۰متر دارای شبکه ریز فلزی بود که با سامانه‌های پروگرس به سالیوت متصل و  مثل چترباز می‌شد. آنتن به‌وسیله چرخیدن کل ایستگاه جهت می‌گرفت. ما تا اوایل ماه اوت مشغول پژوهش درزمینهٔ نجوم رادیویی بودیم .  بعداً شروع کردیم به آمادگی برای بازگشت به زمین.  تنها کاری که مانده بود دریچه انتهایی را آزاد و آنتن را در  فضا رها کنیم.
در زمان پیش‌بینی‌شده من فرمان این کار را دادم. آنتن تکان خورد اما از ایستگاه جدا نشد. ظاهراً آنتن به‌جایی در قسمت بیرونی مجتمع سالیوت۷ گیرکرده بود.
مرکز هدایت پرواز مجبور شد فرود را به تأخیر بیندازد و  ما هم برای راهپیمایی غیر برنامه‌ریزی‌شده آماده شویم
هنگام خروج به فضای آزاد چه احساسی داشتید؟
دریچه باز شد، نور خیره‌کننده خورشید روی صورتم افتاد. خورشید مانع از کار می‌شد و مانند نورافکن کور می‌کرد. در ۱۵اوت یعنی ۱۷۲امین شبانه‌روز پرواز، من و لیاخوف از بخش ابتدایی ایستگاه خارج شدیم در تمام طول ایستگاه حرکت کردیم و به انتهای دیگر رفتیم. من به‌وسیله سیم‌چین، طناب‌هایی که گیرکرده بودند را قیچی کردم.
لیاخوف مواظب من بود. بعد به‌وسیله یک میله ۵.۱ متری، آنتن را حرکت دادم و از ایستگاه دور کردم. درراه بازگشت نمونه‌های موادی را که دو سال در فضای باز بود را هم برداشتیم. من حتی به‌وسیله دستمال، گردوغبار از پنجره‌ها را پاک کردم. راهپیمایی ۱ساعت و ۲۳ دقیقه طول کشید.
روز بعد من چهل‌سالگی خودم را جشن گرفتم. اگر پرواز تمدید نمی‌شد این جشن را باید در خانه  و کنار خانواده‌ام می‌گرفتم. ما در این پرواز یک رکورد به دست آوردیم. تنها گروه کیهان‌نوردان اصلی ایستگاه بودیم که در پروازی طولانی هیچ گروه مهمانی به دیدن ما نیامد و ما دو نفر این مدت زیاد را توانستیم بدون مشکلی در رفتار باهم طی کنیم.


زندگی در فضا، چه درسی به شما داده است؟
زندگی در فضا، به من یاد داد برای اشیاء ساده  و عادی درخت‌ها، برف ، آسمان آبی‌رنگ … ارزش قائل شوم. به یاد دارم در اولین گردش بعد از پرواز طولانی در بایکونور باران نم‌نم می‌آمد، هوا از روی معیارهای زمینی، چندان خوب نبود. ولی برای ما لطافت خاصی داشت.
آیا در مدت طولانی اقامت در فضا ، خطری هم احساس می‌کردید؟
چنین احساسی به‌طور دائمی وجود ندارد. اما بعضی مواقع چرا، مثلاً وقتی شهاب‌سنگ‌ها را می‌بیند که چگونه وارد جو می‌شوند، بدون اراده فکر می‌کند: « با چه سرعتی گذشتند» . رد برخورد ریز شهاب‌سنگ‌ها در بدنه بیرونی ایستگاه نیز وجود دارند. گرچه ایستگاه با چندلایه محافظ روکشی شده است. اما به‌هرحال بازهم این امکان وجود دارد که صدمه ببیند. طبیعتاً انسان کمی می‌ترسد.
اما شما نترسیدید و بازهم به فضا سفر کردید.
بله، این خاصیت سفر به فضا است. همه فضانوردان علی‌رغم مشکلات سفر، بعد از مدتی باز دلشان برای فضا تنگ می‌شود. ما در ۱۹ اوت به زمین برگشتیم. فقط چند ماه گذشته بود که آمادگی‌ام را برای سفر بعدی اعلام کردم. 
دو هفته قبل از پرتاب سایوز۳۵ در زمان تمرین، زانوی لبدف صدمه دید. کارشناسان برای این پرواز  بعدی مرا انتخاب کردند چون نسبت به بقیه مهندسان فضانورد آماده‌تر بودم. 
در ۹آوریل۱۹۸۰ من و لئونید پاپف با سایوز۳۵ به فضا پرتاب شدیم و یک شبانه‌روز بعد با موفقیت ناو خود را به سالیوت۶ متصل کردیم.  در جریان این پرواز ما با  فضانوردان سایوز۳۶، سایوزتی۲، سایوز۳۷ و سایوز۳۸ ملاقات داشتیم و کارهای مشترکی را به انجام رساندیم. ما بازهم رکورد به دست آوردیم چون هیچ‌کدام از گروه‌های اصلی ساکن ایستگاه فضایی با این تعداد مهمان ملاقات نداشتند. در حقیقت از این نظر سفر دومم جبران شد.
در ۱۱اکتبر سال ۱۹۸۰من و پاپف پس از پروازی ۱۸۵شبانه‌روزی و به دست آوردن رکوردی جدید به زمین برگشتیم.
پس‌ازاین سه پرواز که هرکدام به‌نوعی اهمیت داشت آیا بازهم تمرین و آموزش برای سفر به فضا را ادامه دادید؟
من تا سال ۱۹۸۷عنوان کیهان‌نورد فعال داشتم. در چند گروه به‌عنوان عضو جانشین آموزش دیدم اما در آن تاریخ استعفا دادم و سرپرستی برنامه‌های میر را بر عهده گرفتم…
ولی شما با شاتل آمریکا هم پروازی انجام دادید؟
بعدازآن که با ناسا برای کارهای مشترک قرارداد بستیم، از من دعوت کردند با این سفینه هم پروازی داشته باشم. این پرواز کیهان پیمای شاتل که در ۲ژوئن ۱۹۸۸ از پایگاه فضایی کاناورال شروع شد، برای انجام عملیات اتصال مجتمع مداری میر و برنامه مشترک باسرنشینان این ایستگاه، همچنین بازگرداندن فضانورد آمریکایی آندرو توماس بود که به همراه کیهان‌نوردان روس از ۲۳ژانويه ۱۹۹۸در این ایستگاه فعالیت می‌کرد.
من به همراه چارلز پریکوت، دومینیک گوریه، وندی لاورنس، فرانکلین چانگ دیاز، ژانت کاوندی راهی مجتمع مداری میر شدم. این آخرین سفر مشترک فضاپیماهای آمریکا با ایستگاه مداری میر بود و به‌این‌ترتیب پریکوت که اولین اتصال با میر را صورت داده بود آخرین آن را نیز انجام داد.  ما آندرو توماس را پس از سفری ۵.۴ماهه به زمین بازگرداندند 
سفر من با شاتل در ۱۲ژوئن با فرود این کیهان پیما در پایگاه فضایی کاناورال به پایان رسید و به‌این‌ترتیب پرونده پروازهای فضایی من هم برای همیشه بسته شد.
بعدازآن به چه‌کاری مشغول شدید؟
در حقیقت پرواز با شاتل یک فرصت دوباره برای سفر به فضا بود  و من بعدازآن، همچنان به‌عنوان یکی از مسئولان برنامه‌های مشترک ناسا و روسکاسموس به کارم ادامه دادم. امروز هم به‌عنوان مشاور این سازمان ارتباطم را با فضانوردی همچنان حفظ می‌کنم.

با اشتراک گذاری مطلب از اسپاش حمایت کنید
https://espash.ir/?p=11385
مطالب پیشنهادی اسپاش
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها