گفتوگو با چهل و یکمین فضانورد و دارنده دو مدال افتخار شوروی
سیروس برزو: والری ریومین (Valery Ryumin) ، چهل و یکمین فضانورد شوروی و دارای دو مدال قهرمان اتحاد شوروی، در ۱۶ اوت ۱۹۳۹ در کامسامولسک آمور (Komsomolsk-on-Amur) در ناحیه خاباروفسک (Khabarovsk) روسیه به دنیا آمد .کالج فنی کالنینگراد (the Kaliningrad Mechanical Engineering Technical College) را در سال ۱۹۵۸ با درجه مهندسی مکانیک به پایان رساند . مهندسی دوم خود را در سال ۱۹۶۶ رشته هدایت سامانههای فضایی از دانشگاه مهندسی جنگل مسکو (Moscow Forestry Engineering Institute) گرفت. بلافاصله پس از آن در دفتر طراحی تجهیزات فضایی انرگیا (Energia) که در آن زمان دفتر طراحی شماره-۱ نامیده میشد مشغول به کار گردید.
در ۱۹۷۳ به جرگه فضانوردان پیوست. نخستین مأموریتش با سایوز-۲۵ (25-Soyuz) به همراه کاوالیونک (Vladimir Kovalyonok) در ۱۹۷۷ ناموفق بود اما پس از آن ۲ مأموریت موفق با سایوز و یک پرواز با شاتل فضایی داشت و جمعاً ۳۷۱ روز و ۱۷ ساعت و ۲۴ دقیقه از عمرش را در مدار زمین گذرانده است.
وی بعد از سفر سوم مدیریت برنامه سالیوت -۷ (7ـsalyut) و ایستگاه مداری میر را بر عهده داشت و بهتدریج به یکی از مسئولان بلندپایه سازمان فضایی روسیه تبدیل شد و نقش مهمی در بستن قرارداد ایستگاه فضایی بینالمللی و برنامهریزی برای این طرح بزرگ همکاری بین سازمان فضایی روسیه، روسکاسموس (Roscosmos) و سازمان فضایی آمریکا، ناسا (NASA) داشت. آخرین سفر فضایی خود را در ۱۹۸۸ انجام داد . پس از بازگشت از این پرواز بهکلی از پروازهای فضایی کنارهگیری کرد و اینک به عنوان مشاور عالی روسکاسموس ایفای نقش میکند.
از کی با فضانوردی آشنا شدید؟
ریومین: برای من فضا از کار در دفتر طراحی تجهیزات فضایی انرگیا شروع شد. با ایستگاه فضایی، به اصطلاح «از نقطه صفر» و هنگامی آشنا شدم که چنین ایستگاهی وجود خارجی نداشت. در اوایل سال ۱۹۷۰ نخستین سالیوت ها طرحریزی میشد و در آوریل سال ۱۹۷۱ از اولین ایستگاه پرواز کرد. طی این یک سال و نیم در دفتر طراحی، و بعد در کارخانه و پایگاه پرتابهای فضایی کارهای زیادی صورت گرفت. در آن تاریخ من در سمت معاون سر مهندس طراح کار میکردم.
از چه زمانی وارد گروه فضانوردان شدید؟
ریومین: پس از گذشتن از آزمایشهای متعدد پزشکی سرانجام در ۲۷ مارس ۱۹۷۳ به عنوان فضانورد آزمایشی پذیرفته شدم تا دوره دوساله آموزشی را ببینم. این دوره در حقیقت نه فقط جنبه آموزشی دارد بلکه راهی است برای آزمایش تواناییهای بدنی، علمی و روانی داوطلب. خیلی از نامزدهای فضانوردی در همین مرحله کناره گیری میکنند و یا ممکن است تحمل تمرینهای سخت را نداشته باشند و بدنشان آسیب ببیند و پزشکان اجازه سفر به فضا را به آنها ندهند.
از چه زمانی آموزش مستقیم برای پرواز مداری را شروع کردید؟
ریومین: در سپتامبر ۱۹۷۵ من و ولادیمیر کاوالیونک برای کار در ایستگاه مداری «سالیوت-۶» انتخاب شدیم. سالیوت۶ در ۲۹ سپتامبر ۱۹۷۷ از ایستگاه فضایی بایکونور به فضا پرتاب شد. این ایستگاه نسبت به ایستگاههای مداری قبلی تفاوتها اساسی داشت: دارای دو سکوی الحاق ، مخزن سوخت با قابلیت سوختگیری مجدد و اتاقک ویژه راهپیمایی فضایی بود. برای حمل بار به آن، یک ناو بدون سرنشین باربری به نام پروگرس ( Progress) طراحی گردد. همراه با گروه ما سه دسته دو نفره دیگر هم آموزش میدیدند. قرار بود من و کاوالیونک بهعنوان گروه اصلی رکورد اقامت فضانوردان اسکای لب ( Skylab) را بشکنیم و آن سه گروه هم به نوبت در فاصلههای مختلف به عنوان مهمان به دیدن ما بیایند و یکهفتهای در ایستگاه باهم فعالیت کنیم. سپس به زمین برگردند.
اما شما نتوانستید کار را به انجام برسانید…
ریومین: متأسفانه، ۹ اکتبر ۱۹۷۷ من و کاوالیونک با سایوز-۲۵ از پایگاه فضایی بایکونور ناو کیهانی به پرتاب شدیم. بعد از آنکه سفینه ما به مدار تعیینشده قرار گرفت، بطور خودکار چند مانور انجام داد و بهطرف ایستگاه راه افتاد. تقریباً یک شبانهروز بعد از پرتاب، ایستگاه را دیدیم. در فاصله صدمتری کاوالیونک هدایت دستی سفینه را بر عهده گرفت و آن را به سالیوت نزدیک کرد. در فاصله ۵۰ متری سالیوت-۶ متوجه شدیم سفینه در زاویه درست وارد نمیشود. مجبور شدیم ترمز کنیم و ایستگاه فضایی را دور بزنیم. دفعه بعد سفینه توانست در نقطه اتصال عمل کند و ضربه کوچکی وارد کرد اما چراغ اتصال روشن نشد و ما متوجه شدیم ناو کیهانی خیلی آهسته از ایستگاه فضایی دور میشود. وقتی به سی متری ایستگاه رسیدیم یکبار دیگر برای اتصال به آن نزدیک شدیم. این بار نیز اتصال انجام نشد و ما به فاصله ۲۰ متری ایستگاه برگشتیم. تنها ۱۵-۱۰ کیلوگرم سوخت باقیمانده بود.
طبق قوانین باید همه کار را متوقف میکردیم و برای بازگشت به زمین آماده میشدیم.در این زمان ارتباط با زمین قطع بود. من به کاوالیونک نگاه کردم و گفتم بیا برای سومین بار عملیات تکرار کنیم چون هنوز در بخش ذخیره سوخت وجود داشت و میشد برای فرود از امکانات اضطراری استفاده کرد. او هم حرف مرا قبول کرد. نزدیک شدن خیلی خوب صورت گرفت اما کوشش برای اتصال بازهم بیفایده بود. ضربه اتصال به ایستگاه، سفینه را ۸ تا ۶ متر عقب راند. سوخت منبع اصلی کاملاً تمام شد. راه دیگری جز بازگشت نداشتیم.
در موقع فرود هم مشکل پیدا کردیم چتر نجات به موقع باز نشد. طبق برنامه، چتر نجات ذخیره باید ۵۰ ثانیه بعد از باز نشدن چتر اصلی عمل میکرد. در این زمان، فاصله با زمین ۵.۴ کیلومتر بود اما چتر ذخیره هم باز نشد. ما خیلی ترسیدیم. احساسی که قبل از مرگ به انسان دست میدهد را داشتیم. ناگهان ما لرزشی احساس کردیم و بعد چتر نجات اصلی باز شد. تازه متوجه شدیم که اطلاعات دادهشده به ما غلط بوده و چتر سفینه به موقع عمل کرده است. این اشتباه دقایق وحشتناکی را برای ما به وجود آورد.
در بررسیهای کارشناسی، کمیسیون دولتی نتوانست دلیل عدم اتصال را روشن کند چون بخش الحاق در قسمتی از سفینه قرار داشت که به زمین برنمیگشت.
سفر دوم شما همراه با سختیها اما موفقیتآمیز و درخشان بود. شما و ولادیمیر لیاخف (Vladimir Lyakhov) توانستید کار بغرنج جدا کردن آنتن ده متری رادیوتلسکوپ را که به دیوار خارجی گیر کرده بود را انجام دهید.
ریومین: بله مأموریت ما با ۲۵ فوریه سال ۱۹۷۹ با پرتاب ناو کیهانی سایوز-۳۲ شروع شد. یک شبانه بعد سفینهمان را به ایستگاه سالیوت-۶ متصل کردیم و کار در آن شروع شد. ما برنامه فشرده و زیادی داشتیم. از کارهای تعمیری و ترمیمی گرفته تا برنامه وسیع تحقیقات علمی از جمله ایجاد یک باغچه فضایی که در آن پیاز، سیر، خیار ، گوجهفرنگی، فلفل، توتفرنگی و تربچه کاشتیم. گرچه متأسفانه به محصول دهی نرسید تمام گیاهان در مراحل مختلف رشد پژمرده شدند.
در آوریل ما منتظر گروه مهمان بودیم. روز ۱۰ آوریل ۱۹۷۹ سایوز-۳۳ به فضا پرتاب شد. این ناو نیکلای روکاویشینکف مهندس طراح و کیهاننورد با سابقه و گئورگی ایوانف فضانورد بلغارستان را به مدار زمین میآورد.
هدف از این پرواز اتصال سایوز-۳۳ با ایستگاه مداری سالیوت-۶ و انجام آزمایشهای مشترک با ما بود. ۲۴ ساعت از پرتاب سفینه گذشته بود و تمامی دستگاهها نشان میدادند کار با موفقیت و طبق برنامه پیش میرود. اما ناگهان همهچیز به هم خورد و موتور سفینه از کار افتاد. تلاش چند باره به جایی نرسید و مرکز هدایت پرواز به آنها دستور بازگشت داد.
ناو کیهانی سایوز-۳۲ همان نوع موتوری را داشت که در سایوز-۳۳ بکار رفته بود و در قابلیت کار آن شک بوجود آمد. کارشناسان تصمیم گرفتند سایوز-۳۲ بدون سرنشین فرود آید و برای بازگشت ما به زمین، یک ناو سایوز، بهطور خودکار بفرستند که موتور آن در زمین کاملاً کنترل و بررسی و تکمیل باشد. در ۱۳ ژوئن سایوز-۳۲ از ایستگاه جدا شد و به زمین بازگشت.
در ۳۰ ژوئن ناو باربری پروگرس-۷ (7_Progress) به ایستگاه رسید که در عرشه تلسکوپ رادیویی ک.ر.ت-۱۰ را آورد. تلسکوپ قطر ۱۰ متر دارای شبکه ریز فلزی بود که با سامانههای پروگرس به سالیوت متصل و مثل چترباز میشد. آنتن بهوسیله چرخیدن کل ایستگاه جهت میگرفت. ما تا اوایل ماه اوت مشغول پژوهش در زمینه نجوم رادیویی بودیم . بعداً شروع کردیم به آمادگی برای بازگشت به زمین. تنها کاری که مانده بود دریچه انتهایی را آزاد و آنتن را در فضا رها کنیم.
در زمان پیشبینیشده من فرمان این کار را دادم. آنتن تکان خورد اما از ایستگاه جدا نشد. ظاهراً آنتن به جایی در قسمت بیرونی مجتمع سالیوت-۶ گیر کرده بود.
مرکز هدایت پرواز مجبور شد فرود را به تأخیر بیندازد و ما هم برای راهپیمایی غیر برنامهریزی شده آماده شویم
هنگام خروج به فضای آزاد چه احساسی داشتید؟
ریومین: دریچه باز شد، نور خیرهکننده خورشید روی صورتم افتاد. خورشید مانع از کار میشد و مانند نورافکن کور میکرد. در ۱۵ اوت یعنی ۱۷۱مین شبانهروز پرواز، من و لیاخف از بخش ابتدایی ایستگاه خارج شدیم در تمام طول ایستگاه حرکت کردیم و به انتهای دیگر رفتیم. من بوسیله سیم چین، طنابهایی که گیر کرده بودند را قیچی کردم.
لیاخف مواظب من بود. بعد بهوسیله یک میله ۵.۱ متری، آنتن را حرکت دادم و از ایستگاه دور کردم. در راه بازگشت نمونههای موادی را که دو سال در فضای باز بود را هم برداشتیم. من حتی بهوسیله دستمال، گردوغبار از پنجرهها را پاک کردم. راهپیمایی ۱ ساعت و ۲۳ دقیقه طول کشید.
روز بعد من چهلسالگی خودم را جشن گرفتم. اگر پرواز تمدید نمیشد این جشن را باید در خانه و کنار خانوادهام میگرفتم. ما در این پرواز یک رکورد به دست آوردیم. تنها گروه کیهاننوردان اصلی ایستگاه بودیم که در پروازی طولانی هیچ گروه مهمانی به دیدن ما نیامد و ما دو نفر این مدت زیاد را توانستیم بدون مشکلی در رفتار با هم طی کنیم.
زندگی در فضا، چه درسی به شما داده است؟
ریومین: زندگی در فضا، به من یاد داد برای اشیاء ساده و عادی درختها، برف ، آسمان آبی رنگ … ارزش قائل شوم. به یاد دارم در اولین گردش بعد از پرواز طولانی در بایکونور باران نمنم میآمد، هوا از روی معیارهای زمینی، چندان خوب نبود. ولی برای ما لطافت خاصی داشت.
آیا در مدت طولانی اقامت در فضا ، خطری هم احساس میکردید؟
ریومین: چنین احساسی بهطور دائمی وجود ندارد. اما بعضی مواقع چرا، مثلاً وقتی شهابسنگها را میبیند که چگونه وارد جو میشوند، بدون اراده فکر میکند: « با چه سرعتی گذشتند» . رد برخورد ریز شهابسنگها در بدنه بیرونی ایستگاه نیز وجود دارند. گرچه ایستگاه با چندلایه محافظ روکشی شده است. اما بههرحال باز هم این امکان وجود دارد که صدمه ببیند. طبیعتاً انسان کمی میترسد.
اما شما نترسیدید و باز هم به فضا سفر کردید.
ریومین: بله این خاصیت سفر به فضا است. همه فضانوردان علیرغم مشکلات سفر، بعد از مدتی باز دلشان برای فضا تنگ میشود. ما در ۱۹ اوت به زمین برگشتیم. فقط چند ماه گذشته بود که آمادگیم را برای سفر بعدی اعلام کردم.
دو هفته قبل از پرتاب سایوز-۳۵ در زمان تمرین، زانوی لبدف (Valentin Lebedev) صدمه دید. کارشناسان برای این پرواز بعدی مرا انتخاب کردند چون نسبت به بقیه مهندسان فضانورد آمادهتر بودم.
در ۹ آوریل ۱۹۸۰ من و لئونید پاپف (Leonid Popov) با سایوز-۳۵ به فضا پرتاب شدیم و یک شبانهروز بعد با موفقیت ناو خود را به سالیوت-۶ متصل کردیم. در جریان این پرواز ما با فضانوردان سایوز-۳۶، سایوزتی-۲، سایوز-۳۷ و سایوز-۳۸ ملاقات داشتیم و کارهای مشترکی را به انجام رساندیم. ما باز هم رکورد به دست آوردیم چون هیچکدام از گروههای اصلی ساکن ایستگاه فضایی با این تعداد مهمان ملاقات نداشتند. در حقیقت از این نظر سفر دومم جبران شد.
در ۱۱ اکتبر سال ۱۹۸۰ من و پاپف پس از پروازی ۱۸۵ شبانهروزی و به دست آوردن رکوردی جدید به زمین برگشتیم.
پس از این سه پرواز که هرکدام به نوعی اهمیت داشت آیا باز هم تمرین و آموزش برای سفر به فضا را ادامه دادید؟
ریومین: من تا سال ۱۹۸۷ عنوان کیهاننورد فعال داشتم. در چند گروه به عنوان عضو جانشین آموزش دیدم اما در آن تاریخ استعفا دادم و سرپرستی برنامههای میر را بر عهده گرفتم…
ولی شما با شاتل آمریکا هم پروازی انجام دادید؟
ریومین: بعد از آنکه با ناسا برای کارهای مشترک قرارداد بستیم، از من دعوت کردند با این سفینه هم پروازی داشته باشم. این پرواز کیهان پیمای شاتل که در ۲ ژوئن ۱۹۹۸ از پایگاه فضایی کاناورال شروع شد، برای انجام عملیات اتصال مجتمع مداری میر و برنامه مشترک با سرنشینان این ایستگاه، همچنین بازگرداندن فضانورد آمریکایی آندرو توماس (Andy Thomas) بود که به همراه کیهاننوردان روس از ۲۳ ژانويه ۱۹۹۸ در این ایستگاه فعالیت میکرد.
من به همراه چارلز پریکوت (Charles J. Precourt)، دومینیک گوریه (Dominic L. Pudwill Gorie)، وندی لاورنس (Wendy B. Lawrence)، فرانکلین چانگ- دیاز (Franklin R. Chang-Diaz)، ژانت کاوندی ( Janet L. Kavandi) راهی مجتمع مداری میر شدم. این آخرین سفر مشترک فضاپیماهای آمریکا با ایستگاه مداری میر بود و بهاینترتیب پریکوت که اولین اتصال با میر را صورت داده بود آخرین آن را نیز انجام داد. و آندرو توماس را پس از سفری ۵.۴ ماهه به زمین بازگرداندند
سفر من با شاتل در ۱۲ ژوئن با فرود این کیهان پیما در پایگاه فضایی کاناورال به پایان رسید و بهاینترتیب پرونده پروازهای فضایی من هم برای همیشه بسته شد.
بعدازآن به چهکاری مشغول شدید؟
ریومین: در حقیقت پرواز با شاتل یک فرصت دوباره برای سفر به فضا بود و من بعد از آن، همچنان بهعنوان یکی از مسئولان برنامههای مشترک ناسا و روسکاسموس به کارم ادامه دادم. امروز هم به عنوان مشاور این سازمان ارتباطم را با فضانوردی همچنان حفظ میکنم.